سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        من کیم من کیستم؟ من در هوای چیستم؟

        شعری از

        مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ۲۲:۰۹ شماره ثبت ۲۴۲۴۲
          بازدید : ۱۵۲۰   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
        آخرین اشعار ناب مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)

        من کیم من کیستم؟ من در هوای چیستم؟
        این منم من هستمی؟ یا من نه ام من نیستم؟

        از کجا اینجا شدم؟ بعداً کجا خواهم روم؟
        من کنون اندر کجایم؟ در کجا می زیستم؟
        من کجای این مکانم؟ در مکان یا لامکان؟
        پنبۀ جان از کجا آمد؟ کجا آن ریستم؟
        من کجای این زمانم؟ من کجای کهکشان؟
        در گذشته بودمی ؟ یا که به قرن بیستم؟
        از عدم بیرون شدم سوی عدم هم می روم
        سر به هستی دارمی؟ یا آنکه سر به نیستم؟
        نامه ای ننوشته ام؟یا نامه ام بنوشته اند؟
        خارج از این نامه ام؟ یا داخل این لیستم؟
        در خموشی مرتضی؟ یا در خروشی مرتضی؟
        هر که هستم من همینم حالیا در زیستم

        مرتضی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        امین غلامی(شاعر کوچک)

        تیکه ای از قلب ما ااا لابه لای قلب تو افتاده گیر ااا بداهه ر
        سید مرتضی سیدی

        زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت ااا گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت اااااااااااااا عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ ااا قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
        طاهره بختیاری

        تو آموختی و حالا نیز درسهایت را به دیگران آموز
        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1