دل سوخته

                   دل سوخته

 از دل سوخته ام سوخته تر چیست بگو

 آتش افروز من افروخته تر کیست بگو

در پی وصف تو صد گونه سخن ها گفتم

 آنچه سنجیده تر از گفته من چیست بگو

 زندگی در پی دیدار تو جاویدان است

 سر یک لحظه دیدار تو در چیست بگو

لحظه ای خاطر خندان تو از یاد نرفت

در نبودم لب خندان تو از  کیست بگو

 چه شود گوشه قلبت نظری مارا بود

 نکند سخت شده قلب تو سنگیست بگو

 در رگ فاصله ها مرگ فرایم خواند

 تو نباشی چه کنم چون بتوان زیست بگو