سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        تبر تبر تبرستان

        شعری از

        غلامعباس سعیدی

        از دفتر نقشی بر آب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ ۲۲:۰۷ شماره ثبت ۲۲۷۷۰
          بازدید : ۴۴۱   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر غلامعباس سعیدی

        خبر رسید که یک نخل بی سر آوردند

        که صد هزار تبر از تنش در آوردند

         

        شبی تبرتبر از چارسوی او جوشید

        هزار چشم تر از چارسوی او جوشید

         

        هزار چشم دریده هزار چشمۀ خون

        پر از کرشمۀ وحشت پر از کرشمۀ خون

         

        تبر تبر تبرستان شب آفرین شب ریز

        تبر چو تیغ دماوند تب شکن تب ریز

         

        چو تیغ سردِ دماوند می بُرَد تب را

        چو برف قلّۀ البرز می خورَد تب را

         

        کدام تب، تب و تاب حیات را ببُرَد

        چو گاو، چشمۀ آب حیات را بخورَد

         

        تبر تبر چو دمِ تیغِ تیز تب ریزد

        به کوچه کوچۀ این شهر رنگ شب ریزد

         

         کدام تب تبِ مرگ سیاه می ریزد

        کز او تمام گیاه و میاه می ریزد

         

        تبر به باغ به جای درخت می کارند

        نه گل گلوله به پای درخت می کارند

         

        تبر تبر تبرستان تبر هزار جریب

        که ریشه می دهد و میوه میوه های فریب

         

        درختِ سبز به پای تبر می اندازند

        ز نخلهای ترِ باغ سر می اندازند

         

        نهالهای ترِ باغ را تبر زده اند

        درختهای کهن را سر از کمر زده اند

         

        بترس از آنکه همه دستۀ تبر بشویم

        بترس  از آنکه از این باغِ سبز در بشویم

         

        شنیده اید که مردی چهل تبر زایید

        شنیده اید که فرزند از پدر زایید

         

        بیا مرو دگر این راه اشتباهی را

        بخوان به گوش قم: "إنّی بِکُم اُباهی" را

         

        مباد باغِ فدک را دوباره غصب کنند

        تبر به سینۀ درکوبِ روضه نصب کنند

         

        به مرغِ عشق کمی پرّ و بال اگر بدهید

        به دستِ سبزِ جوانان نهال اگر بدهید

         

        گر آشیانه برای پرندگان سازید

        محیطِ باغ، تهی از درندگان سازید

         

        برای یک دو سه وحشی اگر قفس بزنید

        مگس کشی بکشید و دو تا مگس بزنید

         

        به می به مستیِ می رخصتی اگر بدهید

         به سرو و لاله و گل فرصتی دگر بدهید

         

        دوباره نسل تبر از جهان بر اندازیم

        دوباره طرح نوی در جهان در اندازیم

         

        غلامعباس سعیدی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4