آئینه بعد از چشم تو سنگ مزار است آرزو
حسرت نشسته بر دلم غم بیشمار است ارزو
دور از نگاه خسته ام رقص فراموشی مکن
از نبض خود حس میکنم ، دل با تو یار است ارزو
رویای وصل غمنامه شد در هجر رویت ای عزیز
این سرنوشت بی حیا ، هم پست و خوار است آرزو
هرشب شده یلدای مرگ بی تو در این قعر زمان
تصویری از چشمان تو تک یادگار است ارزو
از دور میبینم تو را در انتهای باورم
گر لحظه ای غمگین شوی دل زار زار است ارزو
بغضم شده خنجر به دل مهر سکوتی بر لبم
آرامش شب های من آوای تار است آرزو
در آسمان سادگی ، در انتهای بیکسی
قاب نگاهت قبله ای در انحصار است آرزو
ما را نترسان از خدا در باور این عاشقی
بوسیدن عکس رخت شب افتخار است آرزو
این دیده ی خیسم شده ورد زبان روزگار
شب در طلوع چشم تو در انتحار است آرزو
چون ماهکی زلفان سیاه در آسمان عشق من
آن چهره زیبای تو لیل و نهار است آرزو
من مات چشمان توام در آسمان زندگی
گر اشک تو ریزد زمین پایان کار است آرزو
این راه را با اشک خود من آب و جارو میکنم
چون لب برای بوسه ای در انتظار است آرزو
فردای من روشن شده در وعده های دیدنت
چون بانی این عشق پاک پروردگار است آرزو