پنجشنبه ۲۹ آذر
گل مــــــریـــم ....... شعری از محمد_نوروزی
از دفتر نازنین نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۳۸ شماره ثبت ۱۶۱۶۴
بازدید : ۶۳۴ | نظرات : ۴۵
|
آخرین اشعار ناب محمد_نوروزی
|
در این خلوت سرای دل هوای عاشقان باقیست
گل شببو گل مریـــــم صفای بوستان باقیست
نمی دانم چه موجی است در این دریای تنهائی
که کشتی ناخدا گم کرده را یک بادبان باقیست
اگر بشکسته است زاهد سبوی میفروشان را
به پای خلوت خمها دعـــای دوستان باقیست
فلک چون با دل بشکسته مــــــــا را باز تنها دید
بجای اشک حریر خون به چشم آسمان باقیست
نشستم شامها هر شب که سازم دیده فرش ره
سحر با ناز آرام گفت بده جانت که جان باقیست
طمع از سنگدلان شهر چرا داری هنوز ای دل
نگفتم بارها با تو مرا زخــــــــم زبان باقیست
برایم گریه خواهی کرد اگرگل فرش گورم نیست
بهار عاشقی هــا رفت زمستان و خزان باقیست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.