يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر محمد مير سليمانی بافقی (باران)
آخرین اشعار ناب محمد مير سليمانی بافقی (باران)
|
"سر آشفته"
دل به دريــــا زده ام تا بشوم دريايی
تا توهستی بــــرودگم بشود تنهايی
پـانشين شب رويـای نجيبت هستم
تــــــا بماند غــــزلم در نخ آن رويايی
تا ببندی رگ من برغم خوشرنگ دلت
کی فـــروشد گل رز؛ آن مدل زيبايی ؟
سـرآشفته , بيـابـانـزده دانايی است
کدخدايی است به بـالای ده رسوايی
گر به عياریِ معصوم تنت وصله شوم
مــی کنم جای خـداوند تورا امضايی
نکنم روزه ســــرد قفـسم را افـطار
تا اذانت نخـــورم نصفِ شبِ يلدايی
ماهی قـرمز دريا که موبـايلش را داد
مدتی در نخ ماهست که چرا با مايی
من شيطان زده را بُرنزدی از نفست
تا مـــــلايک بکنند دوره مرا غوغايی
تالب ساحل تو آیه به مـــــاهی دادم
موج تنزیل نگاهت همه شد شهلایی
آب پاکی سر پــــاپوش گناهم پاشید
ماهی قــرمز نازل شده در فـــردایی
برد بــاران ؛ قفسم را به لب رود ارس
تـا شـود جنس اوستای رخم مزدايی
27/4/92 مشهد
التماس دعا در شب قدر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.