دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
کلاغ همسایه نمیگذارد
تنهایی ام لو نرود
مانده ام میان مترسک ها
اینجا من تنها نیستم
غریبم..
تا وقتی آدمها برای فردا
زندگی می کنند
تنهایی همیشه برنده است..
آدمک ها
گاهی می آیند
لبخندی میزنند ومیروند
با گفتن خدانگهدار
تو را به خدا واگذار می کنند..
در روزگار عتیقه ای که
آدم خوب کم پیدا میشود
برای خوشبختی
باید رشوه داد..
قلم حرمت دارد
والا
بعضی حرفها را برهنه میزدم..
وقتی از پشت پنجره
با یک استکان چای داغ
باران را نگاه میکنی
هیچگاه
عمق درد یک بی خانمان را
حس نخواهی کرد..
این مردم
انگار خیال خواب ندارند
یکروزی رفتنی هستیم و
خاک سرد است ..
میخواهم
به بهشت برگردم
اینجا امن نیست..
عبدالله خسروی(عبدالله خسروی)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.