سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        چون سخن گویی دهانت را بهم بندند

        شعری از

        مهسا اربابی (افسانه)

        از دفتر یک عمر تنها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ۱۱:۴۳ شماره ثبت ۱۵۳۹۶
          بازدید : ۸۱۷   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهسا اربابی (افسانه)

        این دلنوشته متعلق به 17 سالگی من است.
        چشم ها را بر کلاغان هدیه خواهم داد
        تا برآنها لانه ای از مهر بگذارند
        ای سیه پرها نگه دارید آن را خوب
        کان دو دیده را هزاران دل خریدارند
         
        آسمان دیده بارانی ، دلم پر درد
        چشم هایم چون شبی خاموش وتاریک است
        یک شبی قطبی حکومت بر دلم دارد
        شب، شبی تار و سیاه و ترسناک است
         
        من لبانم را به گلهایی که بی رنگند هدیه دادم
        تا به شهر گل قدم بگذارند
        زندگی در شهر گلها رنگ و بو دارد
        خارها در زندگی در جنگ و پیکارند
         
        در خروش اند مردم،ساکتی ای دل
        منزلت در خاطری آرام و دریایی است
        در حضور این بدی ها ساکتی، احسنت!
        این سکوتت مظهری از عقل و دانایی است
         
        چون سخن گویی دهانت را بهم بندند
        دل تو ساکت باش و عاشق با همه گلها
        به کلاغان هم بگو ساکت شوند آنها
        لال باید بود و باید رفت از دنیا
         
        مهربان خوش باش با گلهای باغ شعر
        دل حذر کن از همه مردم، ساکنان خاک
        مردمان خودنگر،این مردمان بد نگر
        تو خواهی پاک باشی در همه افلاک
         
        دل به افسانه سپار و مهرو افسونش
        او فقط لبریز احساس خداوندی ست
        تک ستاره ای ندارد آسمانش هم
        وه ! عجب یاری ، عجب معشوق دلداریست.
        76/12/29
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6