سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بركه اي خالي از صداي ماهيها...

        شعری از

        رونیا گلیان

        از دفتر فصل تولد ... نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹ ۰۹:۰۱ شماره ثبت ۱۵۲۵
          بازدید : ۹۸۹   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رونیا گلیان

        اندكي آن سو تر از خواهشي دلتنگ

        بركه ايست

        خالي از صداي  ماهيها

        پرندگان

        درختان...

         

        بركه هر روز

        در خيسي گونه هاي خودش

         خيس مي شود

         

        مي دانم

        اشكهايش تمام مي شود روزي

         

        و آنقدر

        خورشيد را

        در آغوش مي فشارد

        كه براي هميشه

        در سكوتي داغ

         خشك شود...   اعظم گليان ( گلي )

         

        پاسخ جناب تركمان عزيز به اعظم گليان  ::

        درود گلي عزيز:

         و اين بركه ي پر از ماهيهاي كوچولو

        ميني لاك پشتهاي مليح

        و بچه قورباغه هاي بازيگوشي

        كه در سايه ي سبز نيلوفران

        به آنارشيسم واقعي رسيده اند

        كاش عروس دريايي نيز مي توانست

        در اين بركه به خانه ي بخت برود

        در تب و تاب خورشيدي سخاوتمند

         خورشيدي كه سكوت را در بغض ابرها

        خواهد شكست .   محمد تركمان (پژواره )

         

        پاسخ اعظم گليان به محمد تركمان:

        درود بر شما جناب تركمان همراه هميشگي:

         

        بخت عروس دريايي

        در سكوت بركه سياه شده است

        لاك پشتها

        به دريايي بزرگ

         كوچ كرده اند

        و من ديدم

         كه بچه قورباغه ها

         هرگز متولد نشدند...

         

        مي خواهم بميرم

        و خشك شوم

        در گودي بركه اي

        كه با خورشيد

         همخوابه شده است

        و شايد

        ابري شوم روزي

        و ببارم.

        اما كوچ خواهم كرد

        از سكوت آن بركه ي تنها

        آنجا كه آب را تبعيد كردند

        و عروس دريايي را

        سياه بخت...

         

        باشد...

        ابر مي شوم روزي

        اما كجا ببارم

        خدا داند... اعظم گليان ( گلي )

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3