يکشنبه ۲ دی
عشق او ناگه در آن وادی نمایان گشته بود شعری از معین اردلان
از دفتر غزلیات نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۱۷ شماره ثبت ۱۵۰۶۵
بازدید : ۵۶۰ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب معین اردلان
|
عشق او ناگه در آن وادي نمايان گشته بود
تشنگي از جوشش چشمم هراسان گشته بود
شوق وصلش دم به دم، با زخم پاي خسته ام
در نزاعي ناگهان، پيروز ميدان گشته بود
عقل ما در پيش دستان قوي شوق او
کودکي بي ادعا مشغول پستان گشته بود
درد دوري از نگاه نافذ چشمان يار
زخم پر عمقي ز دست تيغ دستان گشته بود
مدعي گويا رياکاري به ما ملحق نمود
کاينچنين خلق جهان بيزار جانان گشته بود
کل دنيا گر شود زندان نباشد بيم ما
چونکه روزي کل آن همسنگ زندان گشته بود
عاقبت در حسرت ديدار رويش چشم ما
رود جاري از غم و درياي حرمان گشته بود
چون اميد وصل او باشد چه باک از سيل غم
کاين معين از اين سبب مشهور انسان گشته بود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.