دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
دلم را تکان دادم
زیر انبوهی از خاطرات
خیس
یادت کز کرده بود..
یادت مدتهاست
مستاجر من است..
به خوبی آموختم
زندگی درک لحظه هاست..
دوست داشتن
حس عجیبی است
هوایش
تو را افسون میکند..
به تو که فکر میکنم
باور دارم
هنوز نفس میکشد
احساسم..
با اینکه کنارم نیستی
انگار
در پیاده روهای زندگی
با من راه میروی..
گاهی گریه میکنم
وقتی تنها قدم میزنم..
تو که رفتی
جا برای خیلی ها باز شد
نگران نباش
من به گناه خیانت ایمان دارم..
یک سطر واقعیت
به یادگار بماند
بدون گناه عاشق شوید..
در مذهب عاشقی
تنها گذاشتن
گناه کبیره است..
خسته ام
این بار به خیالم آمدی
یادت را بردار و
برو
میخواهم
مدتی بی خیال بخوابم..
عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.