سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 5 ارديبهشت 1404
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
27 شوال 1446
    Friday 25 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تفاوت بین حرف راست و حرف تقریبا راست مثل تفاوت صاعقه است با کرم شبتاب. مارک تواین

      جمعه ۵ ارديبهشت

      گل و قورباغه

      شعری از

      سینا جوادپور (سهند)

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ ۶ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۱۴۹
        بازدید : ۳۶   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سینا جوادپور (سهند)

      به کنج برکه‌ای، خاموش و تنها
      دلی می‌تپید، بی‌کس، بی‌تمنا
      قورباغه‌ای زله زین مرورِ خلوت
      نظر می‌کرد در آبگین دریا
       
      در آن ویران‌سرای بی‌نصیبی
      گلی سر زد، چو نوری در سیه‌جا
      دمید از خاک و رویید از سکوتش
      شد آن تنها دل از مهرش شکیبا
       
      ز جان پرورْد گل را روز و شب، او
      نه از تکلیف، بلکه از شوق و تقوا
      نهال دوستی بالا گرفتند
      یکی صُم‌بکم، یکی صافی چو دریا
       
      ولی ناگه نسیمی خاست از دور
      که آورد از عدم، نقشی شکیبا
      پروانه‌ای، سبک‌بال و لطیف‌انگ
      نشست آرام بر گل، بی‌مدارا
       
      دو دل در گفت‌وگو، جانان و جانان
      ولی آن دیده‌چَشم از سوز، بینا
      که غیر را به خلوت راهی افتاد
      دلش شورید از این مهرِ مَه‌آسا
       
      گل از انصاف می‌کوشید دائم
      که هر دو را نهد در عین یکتا
      ولی این جانِ مجروحِ حسودش
      نپذیرفت آن میانه‌رویِ والا
       
      شبی، تاریک‌تر از خواب مرگین،
      نشست آن تن به خشم و وسوسه‌ها
      زبانش دراز و دلش پر ز طوفان
      بخورد آن مرغ را، بی‌حرف و بی‌تا
       
      ولی در ژرفنای سینه‌اش گفت:
      "چه شد گر دوستی می‌بود ما را؟"
      درونش آتشی بگرفت و جان سوخت
      ندای نادم آمد از دل، بی‌صدا
       
      سحرگه، گل ز خواب خویش برخاست
      ندید آن یارِ بال‌افشانِ رؤیا
      بپرسید و قورباغه گفت با بغض:
      "که رفت از ما، نمی‌دانم کجا را..."
       
      دل گل پُر شد از داغ جدایی
      نه گل ماند و نه آواز و نه نَجوا
      فرو پژمرد، چون برگِ خزان‌خور
      فتاد آرام، در برکه، ز سودا
       
      قورباغه ماند و برکه و سکوتی
      که می‌زد موج در آیینه‌ی دنیا
      که آوازی برآمد از دلِ آب:
      "گل از پروانه دارد جان و معنا
       
      هزاران چون تو تیمارش نیرزد
      اگر پروانه باشد در عدم، تا..."
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      ۲ روز پیش
      مفهوم زیبایی داشت خندانک خندانک
      درود بر شما خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۵ ساعت پیش
      درود شاعر عزیز
      سالروز شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام جعفر صادق علیه اسلام تسلیت باد خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1