يکشنبه ۲ دی
درد عشق شعری از محمدروان بد
از دفتر اشك رايگان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۴۵ شماره ثبت ۱۳۴۴۵
بازدید : ۶۸۹ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب محمدروان بد
|
عشق در روز فراق تو بنالید به درد قلب من با تپش خویش صدایش خفه کرد»
کار هجران تو بود این که لبم خشک شده چشم تر گشته و آن عارض سرخم شد زرد
گاهی از شوق وصال تو چو گلبن خندان گاهی از دوری روی تو چو غنچه دلسرد
برنگردم من از آن عهد که بستم با تو گر دو صد بار بگویی که ز عشقم برگرد
کیست جز قیس کشد بار فراق لیلی حمل این بار گران نیست توان هرفرد
بیش از این جور و جفا بر من دل خسته مکن که به قانون وفا البته دارد پیگرد
اینچنین بود مقدر که شویم از هم دور با مقدر نتوان داشت کسی حق نبرد
چون محمد مشو از گردش دوران ایمن که پس پرده بسی دارد ازین فن و شگرد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.