سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        اندوه پاک

        شعری از

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        از دفتر به رنگ قلم (مجموعه قالب های مثنوی) نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ ۱۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۶۸۹
          بازدید : ۲۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )


        آنچه می گویم در این اندوه پاک
        التهاب است التهابی سوزناک

        زانچه می سوزد نهال جانمان
        تا درون و مغز در سُتخوانمان

        التهابی از غریبستان جهل
        با سری ببریده از بالای نخل

        از حجاز و قدس تا مام وطن
        از خلیج فارس تا خاک یمن

        از عراق و شام از نیل و فرات
        بارش خمپاره در عصر ربات

        در زمین قدس مهد انبیا
        قتل عام و جنگ و خون ریزی چرا

        مسجد الاقصی زمین رحمت است
        حول آن لبریز ، فوج نعمت است

        پس در این ارض مبارک جنگ چیست
        آتش و بمب و فلاخن سنگ چیست

        پس چه شد خاک مبارک باد کو
        آنچه قرآن کرده از آن یاد کو

        چشم ما جز مرگ و خاکستر ندید
        جز عزا و خون در این بستر ندید

        تا به کی پیچد به هم فریادها
        سر نوشت شوم مادر زادها

        آنچه می گویم در این اندوه پاک
        گفتگو باشد کلامی دردناک

        از سرای خامش فرزانگان
        با یهود و جمله ی خودکامگان

        گفتگوئی با یهود از کوه طور
        با مسلمان ها و وحی از کوه نور

        بارش وحی انتخابش کوه بود
        چون کلامش ساده و نستوه بود

        موج وحدت در کلامش تازه است
        نفی از تفریق بی اندازه است

        اشتراک از کوه تا پیکار و جنگ
        با ابوسفیان و با فرعون سنگ

        صحبت از انجیل تا انزال نون
        خسته ایم از انفجار و خاک و خون

        خسته ایم از حرف تا انجام آن
        خسته از دیوانه و فرجام آن

        احمد و موسی ز یک نور آمدند
        هر دو بر یک اصل و بر یک بایدند

        راه آنها کهکشان بندگی است
        اتحاد و نیکی و پیوستگی است

        تا به کی باید به شیطان سجده کرد
        در نهیب بمب و موشک سکته کرد

        ای بشر عصر ملال انگیز تو
        برده خوی مهربان ، چنگیز تو

        کودک و مرد و زن از تزویر تو
        کشته می خواهد دم شمشیر تو

        با سیاست خلق و خویت پیر شد
        جای عشق اندیشه ات تزویر شد

        سینه از باروت خشم انباشتی
        گام از ترتیب حق برداشتی

        مهربانی حق پرستی دوستی
        جای خوبی ظلم و کین افروختی

        حب منسب چشم هایت کور کرد
        گوی هستی از شما منفور کرد

        گر زبانی داشت این ارض و سما
        تا ابد می داد لعنت بر شما

        حال بعد از سال ها با انزجار
        می دهند بر نیستی مردم شعار

        اشتباه و خود پرستی تا کجا
        جنگ بر سودای هستی تا کجا

        تکیه بر مذهب پرستی تا کجا
        انتحار و بمب دستی تا کجا

        پند و هشدار است طاق کسروی
        آنچه گفتم در خم این مثنوی

        ظلم و نفرت حاصلش ویرانه هاست
        شاهد این ماجرا بتخانه هاست

        نیست در این گوی هستی ماندگار
        جز کلام حق و ذات کردگار

        حضرت تاریخ با یک رونوشت
        می نویسد با حقیقت خوب و زشت

        پس بیا باران شو بر مردم ببار
        مهربان شو در مسیر روزگار

        هر که بر آرام ملت تکیه داد
        تا ابد در قلب مردم زنده باد

        هر که از دل های آنها دور بود
        در دل جوشان شان منفور بود

        حق همین است و حقیقت اینچنین
        ساده ی گفتار این مطلب ببین

        حق همین است و حقیقت ماندگار
        جای جو در زندگی گندم بکار
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6