سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        مجلس عاشقان

        شعری از

        محمدرضا پورآقابالا

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۳۱۷۴
          بازدید : ۷۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا پورآقابالا
        آخرین اشعار ناب محمدرضا پورآقابالا

        مهرت به دلم چنان نشسته
        ماه شب آسمان شکسته
         
        بین در طلبت بریده از خویش
        عرفِ همه عارفان گسسته
         
        جان گشته و بی مجال دنیا
        گردیده وصالمان خجسته
         
        در مجلس عاشقان نوشتند
        رقصیده و از جهان بِرسته
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        حدود ۱ ماه پیش
        مهرت به دل نشسته ....
        ۱۴۰۲/۲/۸ شماره ثبت ۶۳۴۳۷۱
        مهرت به دل نشسته ,چون زورقی به طوفان,
        گیرم به دامِ چشمت , این قصه ای ست پنهان

        رازی که دارم از تو , با کَس نشایدَش گفت,
        پا می کشم من از عشق , اما زنی تو دامان

        این خود فسانه باشد , با راز و رمز بسیار,
        آتش بگیردم دل , اما نگویم از آن

        در هر افق تو دیدم , هرسوی دهر , هرجا,
        در کوه و رود و دریا , در باغ و دشت وبستان

        طوفان چو آمد از راه , با زوزه های سرکش,
        سیلی به صورتم زد , گویا زدی تو آن سان

        چشم و نگاه و دستت , پیوسته هست بامن,
        روح منی تو شاید , در اندرون و در جان

        پایان نمی پذیرم , تا کُنهِ جانم از توست ,
        با من نمیرد این عشق , گر من رسم به پایان

        من می روم ولی تو , پر می کشی به هر سو
        در آسمان و در عرش , در هر طرف خرامان

        ای عشق لحظه ای باش , تا روحِ من بگیرد,
        آرامشی در این دَهر , از این فراقِ سوزان !

        آبادی از تو بوده, در شهرِ زندگانی
        رفتی و مانده عشقت , در این دیارِ ویران
        محمدرضا پورآقابالا
        محمدرضا پورآقابالا
        حدود ۱ ماه پیش
        بسی لذت بردم خندانک واقعا به دل نشست ،ممنونم از شما
        این شعر از کدام شاعر هست؟ خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        حدود ۱ ماه پیش
        قلمتان نویسا
        هزاران درود
        موفق باشید
        خندانک خندانک
        محمدرضا پورآقابالا
        محمدرضا پورآقابالا
        حدود ۱ ماه پیش
        ممنونم از شما خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسر قادری
        حدود ۱ ماه پیش
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا پورآقابالا
        محمدرضا پورآقابالا
        حدود ۱ ماه پیش
        ممنونم از لطف شما خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3