درد از درمان جلوتر ( زلال عروضی قافیه دار پیوسته )
باز بـاران در کمین است
شاهـد غم هــای مـن ، تنـها زمیـن است
زخـم می رویــد بــه جــای نستـرن در خــاک بـانـــو!
آبشار است و من و جسمی غمین است
مدتی کارم همین است.
بـاز در زنـدان چرخـان
گشته ام بر نفس،روز و شب نگهبان
قطره ای از اشتبـاه مـن مساوی بـا هلاکـــی ست
می شوم از نـوع خود گاهی گریزان
کوی دانش پُر ز نادان.
درد از درمـــان جـلـوتـــر
بخت بد از عشق در انسان جلوتر
این دو عامل، روزگارم را به تاریکی کشیدست
تو کمانی دیـدی از پیکان جلوتـر؟!
نیست این امکان جلوتر.
ایضاح ( جهت آشنایی با ساختار زلال ):
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
آرایش قوافی:
.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه
دقّت:
2- فاعلاتُن فاعلاتُن
2- درد از درمـــان جـلـوتـــر
1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- بخت بد از عشق در انسان جلوتر
+- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
+- این دو عامل، روزگارم را به تاریکی کشیدست
1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- تو کمانی دیـدی از پیکان جلوتـر؟!
2- فاعلاتُن فاعلاتُن
2- نیست این امکان جلوتر.