يکشنبه ۱۵ مهر
در چشمان تو شعری از سجاد غلامیان
از دفتر سایه نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ ۱۸ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۲۹۰۴
بازدید : ۱۰ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب سجاد غلامیان
|
در چشمان تو دیدم آنچه را که تو ندیدی
آوازت را شنیدم آنچه که تو نشنیدی
ساز شدم از تار و از بوی تو عطار
خنده ات را کردم شیرینی دربار
گرچه شاید این لب، لب نزند با تو
شاید این نفس آخر ، دم نزند با تو
ولی قصه میشوی باز در کتابم رویایم کردم تو را در خاطراتم
ماه افزون در دلم تابان شدی
وارد داستانی بی پایان شدی
جانا هرقدر که تو را دور کردم
این چشم هایم آخر کور کردم
نظری کن تو دل ما را ببین
روبروی چشم این عاشق بشین
از دوریت این قلبه شکسته می گریست
من شدم اخر آن سایه ای که به تو می نگریست
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلتان شادان
بسیار زیبا ودلنشین سرودید
هزاران درود برشما