سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        کودک نامه-سیری در کودکی

        شعری از

        مریم عادلی

        از دفتر نگین لحظات نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۲۸ شماره ثبت ۱۳۲۰۵۲
          بازدید : ۴۲۰   |    نظرات : ۹۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ۸
        ​​​​​​
        کودک نامه -سیری در کودکی*
         
        خوشاروزی که کودک بچه بودم
        به بازی من خرابِ کوچه بودم
        کنارم دوستانی خوب و زیبا
        یکی شیرین وآن دیگربه شیوا
        تمامِ کوچه زیرِ پایمان بود
        وصبحی تاغروبی جایمان بود
        زمان میرفت ومادرچرخشی دور
        پُر از دلهای ما غوغای منشور
        زمین میخوردیم و زود هم برپا
        نبودیم عاقل و چند سَربه هوا
        عیارِ خنده های ما طلا بود
        که دردمان زِاین دنیا سوا بود
        غروب میشدصدای مادرم گوش
        بیا خانه ! تو فرزندِ بازی گوش
        بیادیگرکه وقت درس وشامست
        بگفتم این و حُجّتم تمام است
        به ترس و لرز... بازی را رها ، من
        برادرم ‌ نبیند ای خدا ، من !
        خودم رابینِ درس ومشق جوری
        نهان می‌ساختم لکن به زوری
        میان خانه ، سُفره ی صفا بود
        که می‌دانم درآن لحظه خدابود
        غذای مادرم در ظرفِ سفال
        مرا می بُرد تا سرسبز شمال
        وبوته های یاسش خاطرم را
        زمین را گِره می زد تا ثریا
        پدربرای من تسکین روح بود
        دعابرای اوعمری چو نوح بود
        که خانه بی وجودِاو عذا بود
        وگریه برچنان روزی روا بود
        درآمدِ پدر نانِ حلالی
        که پروازی مرا ونیک بالی
        دلم قرص ولبم شیرین زِجودش
        خداراشُکر این نعمت که بودش  
        چه پندش اوکه میدادم زِمهرش
        و با کلامِ آهنگین و شعرش
        پدر... سلطانِ قلبم گر بگویم
        نگویدکَس که سالوس ودورویم
        به وقتِ خواب هم رازِ بقابود
        کمی برفک سیاهی انتها بود
        صدای مادرم بازهم به گوشم
        که باید شُربِ خوابم رابنوشم
        به صبحِ زود مدرسه روان باز
        به سوی آموزگارِ جوان ‌ باز
        که تادرسی زِسرسازم دوباره
        بسازم روزِ آتی را به چاره
        سلامی باید آن استادِ دانا
        درودی بر خدای پاکِ یکتا
        نشستم مشقِ خودتحویل دادم
        خیالم مشقِ بی بدیل دادم
        نگاه باعینکش درشت وریزی
        نگاهی چون پنیری پای تیزی
        که این راخودنوشتی یاکه غیری
        خدایش بدهد آن بنده خیری
        تقلّبی دراین کارت به عینست
        خطّش تمثال خطّ والدینست
        زبانم قفل... در دهانِ زارم
        که درآمده بود آن روز کارم
        دگر باشد به آخرین خطایت
        که صفری حال بِنمایم عطایت
        تمامِ زنگ اول اشک وگریه
        کنارم دوستانی پُر زِعِشوه
        چوزنگ بعدی ام انشای فارسی
        مرا باخودکِشاند ایران پارسی
        علاقه ام به زنگش بینهایت
        چراکه داشتم صدها..روایت
         
        نوشتم از تمام رنگِ جنگل
        زِ خرگوشی زرنگ وموشِ تنبل
        وشیری که مُدام خوشنشین بود
        تمامِ آنچه بهترین گُزین بود
        معلّم چون فرازِ میز آمد
        به لفظش دخترم عزیز آمد
        بگفتا آفرینی... از زبانش
        نشان داد اوبه من مهرِنهانش
        به تمجیدی که کردم آن معلّم
        بدادش بذرِباور،جان ،معلّم
        چووقت درس من رسیدآخر
        به سوی خانه بابهنوش وآذر
        دلم تا خانه تنگِ خواهرم بود
        هوای آشِ رنگِ مادرم بود
        چه حالی داشتیم مازیرِباران
        جمالِ خانه رادیدیم شادان 
        به رسمِ بهتران سلام کردم
        ادب با فعلِ خود تمام کردم
        چه بختی شدخدایابرمرادم
        مگرخواندی خدایاآنچه یادم
        پس این بوی پراکنده ی مجذوب
        نشان از مادرم با آشِ محبوب
        اوّل بایدبه دور آن حال خسته
        که با آبی به رو آن حال جسته
        کنارِ سُفره ای ساده ،مصفّا
        مرا می بُرد تاقُدس ومصلّا
        طعامم را تمام ، من به آنی
        بگفتم مادرم را جانِ جانی 
        همیشه سُفره ات به راه باشد
        که این غذا ،غذای شاه باشد
        پدرگفتا که ای دلبندِ کوچک
        شنو ازمن یکی،تو پندِکوچک 
        خدا ‌ را شاکرم که قدردانی
        برای مادرت ‌ که داد نانی
        بِکن شکرِهم او، خدای رحمان
        که داده اوتورا هم نان ودندان
        چو آن خدای خود رایاد کردی
        سرای‌ مهرِمان آباد کردی 
        نهادم آن نصیحت رابه دیده
        که میوه ی کالی پدر نچیده
        بیا چادرِخواهرم سرم کن
        لباسِ بندگی را دربَرَم کن
        بیا مادر نمازم را به پا کُن
        مرا‌ تو آشنایم با خدا کُن
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۴
        با درود مجدد به شما خانم عادلی
        برای شعر تعاریف زیاد گفته‌اند. ابتدایی‌ترین آن ،« کلامی موزون،مقفی، مخیل که احساسات را برانگیزد» بنا براین چهار شرط لازمه تا یک شعر اتفاق بیفته . و این در مورد شعر کلاسیک است و شعر نو که انواع مختلف داره فلسفه‌اش جداست.
        قدم اول موزون بودن است که شاعر باید بتونه در کلام هجاهای بلند و کوتاه را در مقابل هم قرار دهد .یعنی هجای کوتاه در مقابل کوتاه، و هجای بلند در مقابل بلند. مگر اینکه از اختیارات استفاده کنه که خود مبحثی تخصصی است .و اگر کسی بگوید من به خاطر این که این واژه را از دست ندهم وزن را رعایت نمی‌کنم قابل قبول نیست .بعضی می‌گن آسمان به زمین می‌رسه اگر من هجاها را رعایت نکنم ؟ بله آسمان به زمین هم نرسه باید رعایت بشه و گرنه می‌گویند این شاعر وزن نمی‌داند. و دیگه ادامه نمی‌دن.
        مثال شما گفته‌اید ( که میوه‌ی کالی پدر نچیده ) .و من می گویم ( پدر هم میوه‌ی کالی نچیده ) که با یک جابجایی وزن درست می‌شه.تازه اگر تمام این روایت را بدون اشتباه می‌گفتی ، سخنی موزون بود
        شرط بعدی مقفی بودن است که به شعر موسیقی خاص می‌بخشد و به قول نیما یک ضرورت است و زنگ مطلب .
        شما در بیت اول (کوچه را با بچه ) قافیه کرده‌اید که اینها با هم قافیه نیستند چون حرکت ماقبل (روی) یکی نیست و شما باید حرف روی را بشناسید . در این دو واژه حرف روی (چ) است و ماقبل چ در کوچه (و ) است و در بچه چیز دیگر است و اصلا این دو واژه شاید قافیه‌های دیگر هم نداشته باشند
        این یک مورد است و اگر بخواهم در این شعر بلند اشتباهات را بگویم مثنوی هفتاد من می‌شود بنابراین کتاب باید تهیه کنی.
        شرط بعدی مخیل بودن است در شعر نباید حرف عادی زد و اندیشه در شعر مهم است.
        مثال شاعر دیگر می‌گوید « کبوتر بچه بودم ...» و خود را در خیال به کبوتر تشبیه کرده است و سخن مخیل شده و احساسات اگر بر انگیخته نشود باز شعر نیست.
        - معصومه خرمبخش ، از شعرای این سایت بود اهل نور آباد در ابتدا شعر بی‌وزن می‌گفت با راهنمایی من و اساتید سایت شاعری توانمند شد و پیشرفت کرد وقتی بر اثر یک سانحه از دنیا رفت من در یک دوبیتی در وصف او
        چنین گفتم،
        « فلک چشم مرا نمناک کردی
        دل بیچاره را صد چاک کردی
        مگر معصومه خرمبخش با تو
        چه کر او را اسیر خاک کردی »
        در این شعر کوتاه تمام ویژگیهایی که در بالا گفته ام رعایت شده
        - شما باید با ایجاز شعر بگویی یعنی با کمترین واژه ها بلندترین حرف را بزنی اطناب در شعر خسته کننده است
        و اینکه من بیام این شعر را درست کنم وقت زیاد می‌گیره مثل اینکه یک ساختمان هفت طبقه را تخریب کنی و از نو بسازی.
        اینشاالله اساتید دیگر اشتباهات را اصلاح می‌کنند ولی باید کتابهایی که گفتم برای همیشه داشته باشی
        موفق باشید

        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۲۲
        درود بر شما جناب استاد حکیم گرامی

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۳۸
        سلام ودرود ها براستاد حکیم حکمت دان و صاحب ادب
        بازهم سپاسی مضاعف از اینکه ناچیز نوشته را قابل نقد و بحث دانستید
        وبه خاطر وجود شما اساتید محترم و همه چیز دان خدای راشاکرم
        چون وقتی تازه وارد سایت شدم
        همینطور ازشعرهایی که در دفاتر شعرم داشتم بدون دقت به قافیه و وزن می‌فرستادم با اینکه غافل از وجود و چگونگی وزن و قافیه نبودم

        وباید بگم که 🔴کلی شعر در دفاترم دارم که جرات نمیکنم بفرستم و اغلب مثنوی ۷۰ من هستن که نباید بفرستم تا کامل ویرایش کنم و🔵
        ولی حال با وجود شما و اهمیتی که برای اشعار اعضای سایت قائل هستین
        کم کم اشعاری که میفرستم را البته اشعار موزون بیشتر می‌نشینم و تقطیع میکنم
        حق باشماست باید اشعار کوتاه تر را درنظر بگیرم تا بتوانم کامل برآن چیره شوم و مورا از ماست به قول معروف بکشم
        راستش اصلا متوجه کوچه و بچه نشدم
        و شایدم اصلا به اون قواعد اصلی قافیه ی دو ‌واژه دقت نکردم
        و یه جای دیگه هم انکار اشتباه قافیه دارم*شعر با مهر که اونم انگار خراب کردم
        ممنونم به خاطر رهنمود شما ومطالب وآموزه های ارزشمندی که به من هدیه دادین خداوند رحمت کند آن شاعر در گذشته ی دلفان را حتما گاهی به شعر هایش سر میزنم و اون کتاب عروض رو هم خواهم خواند
        البته بیشتر وقتها در گوگل سرچ می کنم و تقطیع اشعار و چگونگی هجا ها رو دنبال میکنم ولی باز نیاز به اطلاعات بیشتر دراین زمینه است که راه بس طولانیست و باید توشه ای محکم بردارم
        سپاس از رهنمود ارزشمند و دیدگاه متعالی و روشن شما
        امید وارم دفعه ی بعد شعر موزون بفرستم کلا بدون خطا بفرستم یا حالا با اشتباه کوچک تا شما بزرگواران نتیجه ی سعایت و سخت گیریها و دراست خود را نظاره گر باشین
        به امید حق
        پایدار باشین و سایه تان مستدام
        چون خورشید برآسمان ناب بتابین استاد
        *مثل این شعر که در دفتر داشتم ومال تقریبا سال ۹۰ هستش که هنوز ویرایش نکردم چون طولانی ان و خیلی به نظرم زمان بر👇👇


        دُرّ مغبون⚪️
        دُرّی خوشرنگ رخشان نیکرویی
        به تابش او چونان آفتاب گویی
        هزاران گل عذارش مشتری بود
        گران اختر زهر نوع اختری بود
        به نزد دوستان بود یاری شفیق
        بچشم دورنزدیک صاف صدیق
        لبش بالاله رویان رنگ و مانند
        کسان دل درگروی روی نهادند
        نه دوستان راتوان داغ فراقش
        که دشمنش هم افتاده بدامش
        تمام همگنان هرروز به سویش
        ببینندشایدآن رخشنده رویش
        چنان این روزگاربرپای میرفت
        به نزد دُرّ ولی غم زای میرفت
        همه روزها برایش مثل هم بود
        همه چیز داشت اما باز کم بود
        برفت روزی به نزد دوستان ،او
        از آن نهاد نا قانع ، فزون جو
        که من اینجا دگر نه جای گیرم
        چرا که من از این تکرار سیرم
        وداع کرد و برفت سوی دیاری
        که شاید جستجوکردتازه یاری
        بسازد روزوبخت خود به رنگی
        نباشددر زمین ساکن به سنگی
        برفت آهسته درجایی به غربت
        نبود آن جا برایش گوشه عزلت
        چنانکه خواست مدامش بتکاپو
        همی میکردبه آن اوضاع او،خو
        ولی براو قضا چیز دگرخواست
        نباشد او همیشه برمراد، راست
        بلا شد روزي در دریا به صیاد
        شدش بر ماهیان‌ و سنگ جلاد
        فکند دام خودش را او به کیدی
        بسازد رزق و روزی را به قیدی
        بیفتاد ماهیان و دُرَ به دام اش
        چنان آنروزبه صیاد شدبکامش
        بگفت از ماهیان طعام سازیم
        وبردُرّ نیزیک چاره ای خواهیم
        گرفت آنهاوآن وقت شد روانه
        بَرَد چون گوهری آیا به خانه
        کند آن را به گوشوار کودکانه
        و یا سازد از آن آویز ، زنانه
        گهی فکری چنین ،گه آن میکرد
        رسیدبه یار خود که نان میکرد
        بدادصید رابه دست آن عیالش
        به دست دیگرش بنهاد لعالش
        بگفت اورا از آنِ ماست ،امروز
        زمانه بودش باماراست امروز
        برفتم بهرماهیت چون به دریا
        بشد هم ماهی هم دُرّدر ید ما
        چنین شدسرنوشت دّرِ مغبون
        شدش آخر برای غیر مقرون
        ندانست قدرخودراکنج موطن
        گرفتارشدبه میل وخواهش تن
        شُد او آویزِ دستِ یارِ صیاد
        بِبُرد روزهای آزادوخوشش باد
        از لطف استاد بزرگ سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک 🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۴۳
        مست وخرامان سبزه سروی
        نشسته بودش به کنار نهری
        گیسوانش رابادچنگ می زد
        جویبار به لبش رنگ می زد
        سپیده صبح آینه دارش بود
        بادصبانیزغصه خوارش بود
        کوه ازبالا آب ناب میفرستاد
        چشمه ازکوه‌شراب میفرستاد
        مست مست بودآن سروروان
        دیگران بنده اوهمچون شهان
        بازارعشوه اش چون تنورداغ
        نمی دیدکسی مثل خودسراغ
        بادغرورمی کردرقص دردماغ
        به گمان خود بودسرورآن باغ
        پرنده ای خسته زآنجاپرمیزد
        چشم خودکمی به دور وبرزد

        دلش گفت روی شاخی نشیند
        میوه ای شاید زآن باغ بچیند
        روی برشاخ سروسرفرودآورد
        یک سلامی او ،صد درود آورد
        ابروراخم‌کردسروخوش قامت

        گفت توکه‌ای؟چیست نامت؟
        شاخ من نیست نشستگاهت
        بال‌ هاراباز کن بنشین جایت
        خواب شیرینم از من پراندی
        خدم حشم را از من رهاندی
        بر زمین نشین سر فرود آور
        اندکی ازرود پُرکن این ساغر
        بندگی کن که خطایت بخشم
        ورنه خواهم کردآنچه ناکردم
        او را گفت پرنده خدای کبری
        سرانجام بینی تو فدای کبری
        کبرِ بی جایت از چه رو بود
        نازِ بی جایت از چه خو بود
        به چه ناز داری که نزاری‌ تو
        خلقی زمین و‌ لیک سواری تو
        قدری مدارادر وجودت نیست
        بحدجویی‌حتی جودت نیست
        بزرگان‌خلق‌ خوی بزرگی‌دارند
        بزرگ و کوچک تر همه رایارند
        پرنده ای چو من دنیا را دیده
        چون توهم‌سروی رعنارا دیده
        بسیارندبه دهرچوتویی مانند
        لیکن مخلوق را کوچک ندانند
        چه بسیاردیده ام ازتو سرترند
        کوچکی کردند هر چند اکبرند
        سروجویبارانی تکیه بربادی‌تو
        تندباد بیاید عاقبت خواری تو
        کِبر تو بشکند چون کمر بشکند
        خوار‌‌کندروزگارریشه ات بفکند
        دیده ام بجهان سرانجام غرور
        دیده ام میزندسررا بسنگ گور


        یا مثل اون شعر استاد


        که درحال ویرایشش هستم


        و کلا شاید حتی قافیه ها رو هم ممکنه اشتباه کرده باشم ولی امیدوارم بتونم چیزی ازشون دربیارم خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۷
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۲
        خندانک
        درودبرشما استادحکیم عزیز خندانک
        خداقوت خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۶
        خندانک خندانک خندانک سپاس فراوان بانوی عزیزم
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۵
        (بشکند و بفکند)(بادی ،خواری )( بخشم و ناکردم) ( جایت ، نشستگاهت) ( سروی ، نهری ) با هم قافیه نیستند مثلا در قافیه اولین بیت اصل کلمه سرو و نهر است ( ی) چون به کلمه الحاق شده حساب نیست
        نشستگاه، جا بقیه الحاقی است می‌بینی آخرشون مثل هم نیست
        (باد و خوار) اختلاف در حرف روی
        و...از لحاظ وزن اول مصزاعها (مست و نشسته)
        (سپیده و باد)چطور هموزن شدند
        و در کل همین طور مشکل زیاد دارند
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۱۰
        درود بر جناب حکیم استاد ارجمند خندانک
        بسیار عالی خندانک
        سپاس از زحمتی که کشیدید خندانک
        روح معصومه خرمبخش هم شاد و قرین رحمت الهی... غم‌انگیز بود...😔
        در عین حال شعرتون برای ایشون زیبا و دردناک خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۴
        خندانک خندانک خندانک سلام مجدد استاد
        سپاس از لطفتان ممنونم درمورد قوافی ناکوک توضیح دادین
        اون اشعار ۱۰،۱۵ سال پیش هست که بایگانی کردم
        و درحال ویرایشم که ان شاءالله به لطف شما اساتید
        بهتر خواهم کردم
        سپاس ازاینکه وقت گرانبهارا برای ویرایش شعر و
        راهنمایی ما قرار دادین
        زنده باشین و مستدام خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۱۷
        خندانک خندانک خندانک درودها
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۴
        عرض سلام
        و
        درود بیکران خندانک
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۴۱
        ممنونم لطف دارید
        انشاالله با مطالعه و کوشش روزی شاعر بزرگی می‌شوی ببخشید که در نقد مته به خشخاش گذاشتم و به خاطر گزندگی نقد از شما پوزش می طلبم امیدوارم بر من ببخشایید
        حق یارتان خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۱
        درود بر شما خانم عادلی
        شعر روایی خوب بود
        اجازه نقد بده تا شعرت پیشرفت کنه . ایراد قافیه و وزنت زیاده و تا شعر شدن، فاصله داری اگر کتاب قافیه و عروض سال چهارم انسانی را بخونی و همچنین آرایه‌های ادبی ، پیشرفت می‌کنی
        با مهر خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۷
        سلام ودرود استاد سخن
        سپاس از حسن توجهتان
        خوشحالم که به صفحه ی حقیر نوشتاری ما تشریف آوردین
        راستش استاد بیشتر از اون نتونستم پیرایش کنم
        فک کنم تقریبا بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن شدن
        حالا جایی بجای مفاعیلن
        مفاعلن از ناچاری آوردم و بعضی ویکی دو موردم مفاعیل که دیگه چون مصرع رو بیشتر نشد تغییر بدم
        و کلا باید به قول کشاورزان اینجا خاک پاش می کردم
        و زیر و رو
        مثلا درمصرع
        که میوه ی کالی پدر نچیده
        اون وسط هجا بلند آوردم چون نخواستم اون واژه ی خوب رو ازدست بدم
        میوه ی کالی پدر...
        به سوی آموزگار جوان باز دیگه اونجا گا بلند شده
        و چون برا آموزگار واژه ی جایگزین نداشتم واز روی ناچاری شد
        چو زنگ بعدی ام انشای پارسی
        اونجام میدونم که وزن رو وسطش دستدکاری کردم
        و یکی دوجا دیگه حال اگه وزنی اشتباه گفتم شما تصحیح بفرمایین ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ممنونم از لطفتان و ریزبینی ودقت نظرتان که به دیگه نمیگم شعر(نوشته ی من ) اهمیت دادین و قابل نقد دونستین تیک نقد رو فعال خواهم کرد
        از الطاف شما کمال تشکر رادارم
        زنده باد درپناه باریتعالی خندانک خندانک 🙏
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۶
        استاد حکیم بزرگ گزینه نقد رو فعال کردم🟢
        ممنونم از لطفتان


        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۵
        سلام مجدد استاد
        سپاس از لطفتان ممنونم درمورد قوافی ناکوک توضیح دادین
        اون اشعار ۱۰،۱۵ سال پیش هست که بایگانی کردم
        و درحال ویرایشم که ان شاءالله به لطف شما اساتید
        بهتر خواهم کردم
        سپاس ازاینکه وقت گرانبهارا برای ویرایش شعر و
        راهنمایی ما قرار دادین
        زنده باشین و مستدام


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۱
        سلام ودروداستاد حکیم بزرگوار
        سپاسگزارم بی کران تا بیکران از شما
        که وقت ارزشمندتان را برای نقد شعر این عضو کوچک ناب گذاشتین
        یک دنیا تشکر دارم
        از اندوخته هایتان بهره ها بردم وخواهم برد و نه تنها از نظرات شما نرنجیدم بلکه خوشحال شدم چرا که شما لطف کردین به صفحه ی شعرم آمدین و لطف کردین نظرات مفید وباارزشتان را مطرح نمودین در جهت
        اصلاح کار من
        امیدوارم بتوانم بهره ی لازم را از رهنمود ارزشمند شما ببرم
        و با مطالعه و پشتکار روزی اشعاری بفرستم که ایراد کمتری داشته باشن یا
        خالی از عیب
        بازهم سپاس از شما بخاطر دلگرمیتان
        که برای من آینده ای خوب رو آرزو کردین انشاءالله بتوانم الطافتان را جوابگو باشم
        استاد ناب سپاس
        و لحظه هایتان به رنگ خدا وپراز لطف او خندانک خندانک خندانک 🙏
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۵۸
        درود بر شما بانو عادلی عزیزم خندانک
        موجز بود بهتر نبود؟...🤔
        هر چند زیباست و یادآور دوران کودکی خندانک خندانک
        روزگارتان نیکووو خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۳
        خانوم

        سلام ودرود برشاهزاده ی سرحال دشت ناب
        سپاسگزارم از توجه وهمراهی شما عزیزم
        و دقت نظرتان موجب خوشحالیست
        دیگه دوست داشتم جزئیات رو بگنجانم در شعر واینجوری شد
        تازه 😃کمی ازش قیچی کردم وگرنه می شد طومار هزار لایه ی هزار دستان
        راستش خواستم بیشتر خاطرات کودکی رو بچسبونم تو صفحه ولی نشد
        سپاس از دیدگاه قشنگتون عزیزم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۵
        درود .
        البته من زیاد دوران کودکی نداشتم.
        یک دفعه دیدم سی ساله هستم .
        آن موقع بود که فهمیدم کی به کی است .
        . تصمیم گرفتم در بزرگ سالی سیری در کودکی داشته باشم .

        و یاد دوچرخه ژاپنی ام افتادم .
        یاد ماشین اسباب بازی که به آدم آهنی تبدیل می‌شد ، پدرم از ایتالیا برایم آورده بود افتادم .
        و البته یاد نوار کاست علی مردان خان که جزو خاطرات دوران کودکی من است .
        موفق باشید .
        خندانک


        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۳
        سلام ودرود استاد
        سپاسگزارم از توجه وهمراهی شما

        هرجایی هستین سلامت وشاد باشین
        خوب است که درزمان حالم به یاد گذشته بیفتین
        یاد خاطرات خوب همیشه لذت بخش است
        باآرزوی بهترین لحظات در زندگیتان
        زنده باشین وسرافراز خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۳۱
        استاد خوبه که یادگارهای کودکی رو نگه داشتین
        چون اونا همیشه هستن ولی خاطرات ذهنی ممکنه
        به مرور فراموش شن
        روزگاران درپناه امن الهی
        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک
        درودبرشمابانوعادلی عزیزم خندانک
        زیباقلم زدید
        استادحکیم هم به نکات ارزشمندی اشاره کردند
        شما استعداد خوبی دارید ذهنتون موسیقیاییه این مشکلات درشعرهمه ی مابوده وبه مرورباتکراروتلاش درست میشه
        هیچ وقت ازنقد نهراسید من نوعی جودی شعرامو ابتدای کارم نقدمی کردند درانجمن شعرمون که اشکم درمیومد اولا دلخورمیشدم نانازی بودم خندانک
        ولی الان هروقت یادم میفته دعاگوی استادانم هستم
        الان هم هنوز شاگردی می کنم واستقبال میکنم ازنقد استادان سختگیرودلسوزسایت
        مثلا جناب دکترمحمدی بسیارجدی نقدمیکنند وهیچ وقت بیش ازاندازه تعریف نمیکنند ولی دراصل این جدیت به نفع شاعره
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۲
        سلام ودرودها استاد عجم عزیزم
        سپاسگزارم وخوشحالم که شعر بنده را قابل تامل دانستید
        وسپاس از دیدگاه زیبایتان
        بله سپاس از رهنمود شمابانو باید شعر ها را درمعرض نقد قرار دهم تا رنگ بهتری بگیرن
        امید دارم با درایت و همت و یاری شما بزرگان ناب و اساتید عزیز کم کم
        مشکلات شعر نه تنها این حقیر بلکه تمام عزیزان مرتفع شود
        خداوند شما را حفظ کند تا همچنان یاریگر ما دراین ره پر پیچ وخم باشید
        سپاس از نابی اندیشه تان
        و هر لحظه تان تابنده ی تابنده خندانک خندانک خندانک 🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۳
        درود بانو
        دلنوشته بسیار زیبا و خاطره انگیز بود
        مزین به نقد نافذ استاد حکیم عزیز خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۵
        سلام ودرود برشما استاد
        سپاس از لطفتون

        دیدگاه شما متعالیست و زیبا
        درپناه خداوند زیبایی‌ها خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسام رجبی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۵
        درود ...رفتم ب کودکی...
        قلمتان رقص
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۴
        سلام ودرود برشاعر گرامی
        سپاس از دیدگاه ارزشمند و زیبایتان
        خوشحالم که باعث پرواز فکری در دوران کودکی شد
        شاد باشین درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۶
        خندانک خندانک : خندانک
        آرمان طاهری
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۲
        خوشا روزی که کودک بچه بودم
        درودهای فراوان استاد عزیز و فرهیخته
        بسیار زیبا سروده اید
        رد قلمتان ابدی 🌹🙏
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
        سلام ودرود بر استاد ادب
        سپاس از لطف بی کران شما که حسن توجهتان را مشهود داشتین
        زیبایی درنگاهتانست
        خوشحالم از اینکه موردتوجه قرار گرفته

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۲۴
        درود بانو عادلی
        خندانک خندانک خندانک
        با کودکی هایمان بزرگ شدیم
        با نکات جناب حکیم فرزانه موافقم
        ط________________ولانی است
        خندانک خندانک
        خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۹
        سلام ودرود استاد بزرگ
        سپاس از حسن توجهتان که باعث مسرت است و
        شادکامی
        بزرگ شدیم استاد اما کودک درونمان بزرگ نشد
        و مدام در گردش و سیر در احوال وانفس
        سپاس از حضور سبزتان زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۸
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۲۸
        درودتان گرانقدر ارجمند
        بسیار زیبا
        به یاد دوران کودکی خودم افتادم که زیاد هم خوش نبود، دو سال زودتر به مدرسه رفتم و کلاسهای فشرده زبان و موسیقی و نقاشی، از برنامه های یک مادر سختگیر و قانونمند بود
        اجازه بازی جز محوطه داخل خانه و با افراد معدود را هم نداشتم و حتی یک شب بدون پدر و مادر در منزل اقوام نگذراندم، و احساس میکنم همه ی این حساسیتها حقیقتا ارزشمند بوده، گاه غمگین میشدم اما تفاوتها از برنامه ای که برای کودکان مدون میشود آغاز خواهد شد..
        امروز هم برای دخترم پرستار استخدام کرده ام، که زمانهای نبودن من و پدرش را کمی جبران کند، و به مادران شاغل ارجمند توصیه میکنم حتما و حتما، به ملیت، افکار، عواطف، اخلاقیت و سطح تحصیلات و هنرمندی زبان و بیان خوب پرستار فرزندان خود توجه ویژه داشته باشند..
        کودکان را، خصوصا دختران خردسال نباید در برخورد با هر انسانی قرار گیرند

        سربلند باشید نازنین
        روزگاران عاطفه مند و پربوسه و شاد
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        سلام ودرود براستاد ادب
        سپاس از حضور سبزتان بانو
        دیدگاهتان ارزشمند است وزیبا
        نتیجه ی حمایت و مراقبت چنان مادر بزرگوار و بلند اندیشه ای درخشش گوهری تابنده چون شما بوده وهست و مطمئنا مصلحت امر برآن بوده و الحق که
        میوه ی نابی داده و مطمئنم که شما نیز همانطور فرزند وفرزندان خود را به بهترین صراط ممکن و زیباترین درجه ی معرفت و علم وادب چون خود خواهید رساند

        امید است که روشن ترین تصویر درآینده تان رقم بخورد
        باسپاس از حضورتان و نیک اندیشی شما وآرزوی
        به وبهترینها
        روزگاران به شادیعزیزم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۸
        درمورد مراقب یا پرستار کودکان در غیاب والدین
        بله حتما و صد درصد باید کسی باشد که یک سری ویژگی‌ها و امتیازات خاص را داشته باشد
        چون شوخی بردار نیست و بیشتر اوقات راکودک با وی خواهد گذراند و افکار وعقاید تاثیر خواهد گذاشت حتما دراین مورد برررسی لازم را باید داشت
        زنده باشین وفرزندان در سایه شما سلامت وپیروز
        : خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        درود بانو عادلی جان

        الحق زیبا نوشتید
        روزگار کودکی یادش بخیر

        💌💌💌💌💌
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۳
        سلام ودرود بر شما بانوی شاعر عزیز باصفایی
        زیبایی درکلامتان ونگاهتان موج می‌زند بانو
        سپاس از حسن توجهتان
        خوشحالم که موجب تجدید خاطره ای شد
        نوش نگاه اندیشمندتان باد همه ی روزگاران بخیر و سعادتمندی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۲۷
        درود. خیلی هم زیبا👌👌👌
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۴
        سلام ودرود استاد ادب
        سپاس از حسن دیدتان که موجب مسرت است
        دیدگاهتان ارزشمنداست
        روزگار به نیکی
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۴
        : خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۵
        سلام ودرود استاد گرانقدر
        سپاس از توجه شما وحسن همراهیتان
        خندانک خندانک خندانک
        سبز باشین تاهمیشه
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        مرتضی میرزادوست
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۶
        درود بر شما خندانک
        بسیار زیباست و ارزشمند
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۷
        سلام ودرود برشما استاد
        سپاس از توجه شما
        لطفتان بیکرانست
        ناب باشید تاهمیشه
        خندانک خندانک خندانک
        وروزگار به شادی
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۰۶
        باسلام و درود
        عالیست وزیبا
        دلشاد و کامروا باشید
        خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۱
        سلام ودرود استاد
        سپاس از وجودتان
        دیگاه شما ناب است وبلند
        لحظه هایتان ناب وشاد و پراز عطر روح بخش خداوند زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۳
        : خندانک خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۴
        درود بر بانو عادلی گرانقدر..
        مثل همیشه زیبا و دلنشین سرودید..
        آه ه ه ..یادش بخیر..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۳
        سلام ودرود برشما باد شاعر گرانمهر
        سپاس از حسن توجهتان
        از دیدگاه ارزشمند وزیبایتان کمال تشکر را دارم
        لطف حق بر گستره ی زندگیتان تاابد
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۲۵
        درود بر شما بانو عادلی گرامی خندانک خندانک

        شعر زیبا و ناب مزین به نقد استاد حکیم از شما خواندم

        شور و حال کودکی بر نگردد دریغا
        قیل و قال کودکی بر نگردد دریغا


        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۷
        سلام ودرود برشما استاد
        سپاس از لطف بی کرانتان
        وسپاس ازهمراهی همیشگی شما
        زیبایی درفکرتانست وقلمتان
        ناب باشید در پناه یکتای خدا
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۹
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۱۶
        درود بر آقای حکیم بابت نقد زیبایشان. من نام خانم خرمبخش را نشنیده بودم. شما که گفتید گشتم و غزلی از ایشان خواندم که بسیار زیبا بود و واقعا از فوت ایشان متاسف شدم. خدا قرین رحمتشان کند. غزلی از ایشان:

        در رنگ تداعی شد،این فصل اهورایی
        غم جلوه گهِ عاشق،در پیله ی تنهایی

        افتادن برگِ زرد،از شاخه ی دل هر دم
        دل شد،شجری عریان,در موسم لالایی

        اندیشه ی نابودی،در سایه ی جغد شب_
        ویران شود این شهر از،آیینه ی رسوایی

        از عشق چه می ماند،در کوی هوای پس؟!
        جز غرّش طوفان و ویران شده رویایی!

        هر رنگ تن بُستان، آبستن یک درد است!
        زاییده شد از محنت،این نقش تماشایی...!
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۸
        خندانک : خندانک :: خندانک خندانک درودها برشما
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        استاد دست شما دردنکنه
        وزنده باد شعری زیبا برای آن مغفوره سرودین
        که لایق تقدیر از حضرت تعالیست خندانک خندانک خندانک
        خداوند بیامرزد اورا و باخوبانش محشور فرماید🤲
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۰۹
        اون شعر از سروده‌های معصومه خرمبخش است خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۳۹
        درسته استاد
        شرمنده استاد اون شعر بالا رو خواستم
        کپی کنم که شما برا ایشون سرودین

        « فلک چشم مرا نمناک کردی
        دل بیچاره را صد چاک کردی
        مگر معصومه خرمبخش با تو
        چه کر او را اسیر خاک کردی »
        واقعا زیباست
        خداوند به شما خیر کثیر دهد
        وایشان را درجوار رحمت خود قرار دهد
        خندانک خندانک خندانک
        یاسر کریمی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴
        درودها بر شما خندانک
        زیبا سرودید خندانک
        موفق باشید خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۱۰
        سلام ودرود استاد
        سپاس از لطف وبزرگواریتان
        وسپاس از دیدگاه زیبایتان
        توفیق روزافزون شما را ازدرگاه احدیتش خواستارم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۱۳
        سلام و درود بیکران بانو عادلی عزیز

        شعر های بلند همیشه قابل تقدیر هستند
        چرا که روایت گر آنند که شاعرش عمیقا برای شعر احترام قائل است و علاقه ی زیادی به شعر دارد

        این سخنم برهان خلف ندارد

        بسیار زیبا و عالی
        درود بر شما خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۱۴
        سلام و درود برشما استاد ارجمند

        سپاس از حسن توجهتان و دیدگاه متعالی و زیبایتان
        لطفتان بیکرانست متشکرم از اینکه دلگرمی به این شاعر حقیر جهت ارتقای شعرش هدیه دادین‌ وباعث مسرت است و امید بخش
        امید دارم که با رهنمود شما بزرگان شعر درآینده بهتر و درخور انجام دهم
        اندیشه تان تابناک تر ازهمیشه باد
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۵
        درود بانو عادلی زیبا بود
        نافذبه نقد استادحکیم
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۳
        سلام ودرود برشما استاد
        سپاس از لطفتون
        اندیشه ی نابتان را ارج می نهم
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۷
        درود استاد حکیم نقد منسجم وعالی از قلم گهربارتان خواندم
        روح بانو خرمبخش شاد
        شاعر توانا وحاذقی بودند
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۲
        ممنونم گرامی جناب آقای آزادبخت
        لطفتان افزون و عمرتان دراز باد
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۵
        درودها برشما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۵
        درود ها برشما استاد
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۲۲
        با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
        بسیار زیبا بود
        درود بیکران بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۵۹
        سلام ودرود برشما شاعرگرانقدر واستاد گرانقدر
        سپاسگزارم وخوشحالم که شعر مورد توجه قرار گرفته
        زندگی تان درپناه خداوند مهربانیها تابان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۲
        درود بانو عادلی زیبا بود
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۵۸
        سلام ودرود برشما شاعرگرانقدر واستاد عزیزم
        سپاس از توجه شما ودیدگاه ارزشمندتون
        ناب ناب بتابین تاهمیشه خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1