دوشنبه ۳ دی
|
آخرین اشعار ناب عطیه باغی
|
یه کاغذ مچاله با چند تا عکس پاره
تموم هستی من از تو ، تو روزگاره
چقدر باید بسوزم به پای یک اشتباه
همه عمرم تباه شد به خاطر یک نگاه
فکرشو کن چه ساده دل به همدیگه بستیم
چه لحظه های سختی به پای هم نشستیم
تو پیچ و تاب دنیا شدیم هم دل و هم پا
سفر بهانه ای شد از هم جدا بشیم ما
شکستی و شکستم تو عهدت من غرورم
به فکرمی هنوزم اما من از تو دورم
سراغمو می گیری گم شدم تو خاطرات
هنوز چشم به راهتم ببین چقدر صبورم
قصه ی دل سپردن یه حس سر در گمه
تا چشم رو هم میذاری حرف لب مردمه
عاشق میشی بی هوا گم میشی تو ضمیرت
خوب و سر به راه میشی عوض میشه مسیرت
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از لطف و توجهتون 🌹🌹 | |
|
سلام و عرض ادب ممنون و سپاس از لطفتون 🌹🌹 | |
|
نظر لطفتونه 🌹 ممنون و سپاس زنده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.