بوستان نهج البلاغه
هزارتکه شد وقتی نگاهم ،
ز پل طبیعت ،
پرت شد پائین
بوستان نهج البلاغه ، آنطرفتر بود
ذهنم درون آنهمه طراوت جذب شد ،
به برترین دین و آئین
وقتی نگاه ذهنم ، رفت بسوی علی
افتخارکردم به شیعه بودنم ،
خوبند همه یارانِ راستینِ ولی
به خود گفتم دراین گلستانِ خوشِ تعقل ،
چه زیباست ، قدم قدم ، قدم زدنِ با این دین
حقایقِ روح علی ، حقیقتهای خوبِ ذهنی زیباست ،
نه یکسری غلوهای نمادین
درست است نگاهم هزار تکه شد
رفت به هزارتووی هزارموضوعِ دینی جامع
اما چه جای تشبیه است نهنگی ،
با هزار ماهیِ کوچکِ ساردین
چه خوبند آن رسول و خاندانش ،
با آن اراده های خوب و رادین
علی ، آن شاه دین ،
درغدیر، دستش ، به دست آن رسول ،
رفت بسوی آسمان
وقتی رسول خودش رفت سوی آسمان ،
فاطمه گفت : آیا حواستان هست ،
بعد از رسول به کدامین ره افتادین ؟
راه راست ، راه علی ست
مجاهدین راه حق معلومست که برترند از قاعدین
مسلم است هرکسی که ازیادِ خداوند ،
پُرباشد لحظه هاش ، خلیفه اوست
بازنگردد افکارتان ،
به آن گذشته های زشت و، لا دین
بهمن بیدقی 1403/4/3
شعرزیبایی بود
همیشه سرافراز باشید
درود بیکران