( 1 )
نور چشمانِ علی
مهرِ جوشانِ بتول
حُسن حَسن
یار حسین
اسوه ی تقوا و صبور
سخن ار زینب کبرایِ رسول
( 2 )
پُر غم و اندوه و دلتنگم ؛ ندانم از کجا باید نوشت ؟
رنج و غم را با کدامین واژه ها بتوان سرشت ؟
چون سخن از دخت مولایم رسید :
با کدامین رنگ نقش درد را باید کشید ؟
( 3 )
من توانم نیست تا از زینب کبری نوشت
از کدامین رنج و غم یا واقعه باید نوشت ؟
از مدینه : کودکی : از جان شیرین و عزیزش فاطمه ؟
کودکی شش ساله : کو ؛ آن مرگ مادر دیده است ؟
دیدن رنج پدر ؛ وان ظلم و بیداد زمان ؟
ترکتازیهای نامردان دنیا خواه را ؟
یا برادر را به زیر تیرباران دیده است ؟
آن برادر کو همه رخ زعفرانی بوده است ؟
( 4 )
خدا داند توانم نیست از کوفه سخن گفتن
و ظلمی را که انجا شد
کوفه ی نامردمان را
کشتن شیر خدا را
نه افسانه : روان جاری به ادوار زمان است
و مظلومیت این خاندان رخشان عیان است
چرا کار جهان اینسانه ننگین ؟
چرا گیتی به خونها گشته رنگین ؟
چرا مظلوم عالم در فغان است ؟
چرا فریادها خفته نهان است ؟
چرا ظالم ز بیدادش تبر خون ؟
چرا مظلوم عالمها جگر خون ؟
چرا زینب ز درد بی کسی دق کرده و مرد ؟
چرا زینب ز درد آن برادر جمله خون خورد ؟
به کی این عالم خون باره ؛ پایانش رسیدی ؟
به کی ظالم سزای کار و بیدادش چشیدی ؟
( 5 )
نمی خواهم سخن از کربلا ؛ دشت بلا گویم
ولی اینجا سخن از زینبی در نینوا گویم
شیر زنی سمبل عشق و جهاد
(( یک بیابان لاله سرخ ))
(( دشتی از گلهای پرپر ))
(( نقشی از حلقوم و خنجر ))
کارگردان گر چه همواره خدا است
زینب اینجا صحنه گردان قضایای بلا است
کاروان درد را در راه عشقش او کیا است
چشم حق همواره او را رهنما است
( 6 )
کاروان از کربلا تا شام شد :
چون سخن گفتی همه گفتا : سخنهایش علی گون بوده است
پر صلابت ؛ با جلال و حشمت پیغمبری او بوده است
زینب کبری چو عمرش پر مصیبت بوده است
قایم آل محمد (ص) سوگوار رحلت او بوده است
( 7 )
دیگر این اشکم امانم را بُرید
ضجه و فریادها جانم شنید
از دریغ و دردها گشته سخن
تیغ غم بر دیدگان باید کشید
درد را باید همه فریاد کرد
شاید آن مولای غایب این شنید
جان به سر شد ؛ گاه رفتنها رسید
از غم مولا و دختش قد خمید
تیغ غم بر جان بیدل چون خلید
او شرنگی زین جهان باید چشید
*****
سلامٌ علی مَن نادت ربٌها (( اللهم تَقَبًل مِنا هذا القُربان ))
سلامٌ علی قلبِ زینب الصبور
.......................................................................................................
بمناسبت پانردهم رجب سالروز رحلت شفیعه روز جزا حضرت زینب کبری سلام الله علیها
(( این سه پاراگراف بخشی از سروده زیبای :: من اگر نقاش بودم :: میباشد که نمیدانم از کیست ؟ ))
4 / 3 / 92 .. التماس دعا