جمعه ۵ بهمن
دریای خون شعری از مریم رحمتی پویا
از دفتر سنگ خارا نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ ۱۲:۲۸ شماره ثبت ۱۲۵۵۸۵
بازدید : ۲۳۲ | نظرات : ۳۶
|
دفاتر شعر مریم رحمتی پویا
آخرین اشعار ناب مریم رحمتی پویا
|
غروبی سرد و دلگیر از لب ساحل گذر کردم
و دیدم هر که آنجا بود بر سر میزد وحیران و سر گردان به هر سو میدوید و ناله میکرد.....
چنان فریاد از دل میکشیدند......
آی آدمها.....
به فریادم رسید اینک.....
ز دستم رفت.......
همه در سینه هاشان جای دل خالی
نگاهم را به دریا کردم و دیدم
چه دریایی پر ازخون.....
قلبهایی که در این خون زیر و رو میشد
در اینجا بود فهمیدم
که این دریای طوفانی، ز قلب عاشقان پر خون...
و دلهایی که غرق عشق و رویا دست و پا میزد.....
زدست من که کاری بر نمیآید......
صد افسوس و هزار افسوس ....
《مریم رحمتی پویا》
|
نقدها و نظرات
|
درود بزرگوار ممنونم از محبتتون | |
|
سلام و ارادت ممنون از لطفتون | |
|
سلام و درود ممنون از محبتتون | |
|
سلام بزرگوار ممنون از لطفتون | |
|
سلام و هزاران درود ممنون از محبتتون زنده باشید بزرگوار مهرتان مانا | |
|
سلام و ارادت ممنون از توجهتون مهرتان جاویدان | |
|
درود بانو ممنون از محبتتون مهرتان مانا | |
|
سلام و درود سپاس از توجهتون | |
|
سلام بانوی گرانقدر ممنونم مهرتان مانا | |
|
سلام و درود ممنون از لطفتون بزرگوار | |
|
سلام و درود ممنونم از محبتتون بزرگوارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
پر احساس