پنجشنبه ۱ آذر
مغرور شعری از امیرعلی چوپانی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۲۷ شماره ثبت ۱۲۵۰۲۹
بازدید : ۱۲۴ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب امیرعلی چوپانی
|
من مغرور را ببین
منیکه پس از سال ها برای خودم
و خودت شعر خواندن
برای خود دست میزنم
اما هیچکس ازین اشعار باخبر نیست
چرا برای خود دست میزنم
من که از ترس فاش شدن عشق
برای دیگری شعری نخواندم
چرا دلداری میدهم
من که دلم آرام نمیشود
در دلم طوفان است
و سرچشمه این طوفان اشک من و
عشق به معشوق من است
چرا راحت نمیکنم خود را که آرام تر شوم
که شاید شوی پیدا ز بعد از این
من اکنون چونان آهوی بی مادر
چونان کشتی در طوفان
چونان ابر سفیده آشکارا
که هرگز مگوید ابر دگر را دوست دارد
تا که آنگه آن شود پیدا
شود او رو سیا اما
بخندد هم بگریاند ز شادی
او خودش را
چونان کشتی در طوفان
که از ترسش میگوید
نباید باز بادبانان
ولی از لج، همین دریا
شود غوغا تر از قبلش
ولی آنگاه که باشی، عشق ،
بیابد ناخدا جرعت
چونان آهوی بی مادر
بدون رهبر
بدون جرعت
که صیادان بدنبالش بکردند
و از ترسش نداند راه
بخشکد او به جایش
بلرزید هر پایش
بگوید که میمیرم همین جا
بگوید من نبینم رنگ فردا
و ناگه او ببیند عشق او ترسیده بیش از او
و بعدش دست و پایش را بجنباند
به سمت عشق خود تازد
که او را رها دارد ز ترسش
که او ترسیده بیش از او
ولی گوید بترسیدم ولی عشقم نمیرد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
به سایت شعرناب خوش آمدید زنده باشید.