"بسم الله الرّحمن الرّحیم
ای غرق شده به بحر آمال
آخر چه رسد به تو از این حال
گر عاقبت تو هست مردن
دنیا نَسِزد به دل سپردن
بنگر تو مزار مردگان را
در باغ حیاتِ ما خزان را
حَک کرده به رویِ سنگ حجّار
میلاد و وفات و اسم آن یار
آن طفل نگر که خفته در گور
از دامن مادر ش شده دور
آن مادر مهربان ودلسوز
دریایِ وفا و شمع جانسوز
دل کنده کنون ز مهر اولاد
فردوس برین نصیب او باد
داماد ببین جوان و ناکام
صبحی به خوشی نبرده تا شام
از دلبر خویش دل بریده
در حجله ی قبر آرمیده
دوشیزه عروس ماه سیما
دیشب به میان دست و هورا
با خاک و کفن شده هم آغوش
امشب همه در عزا سیه پوش
آن چهره ی دلربایِ چون حور
تخریب شده زِ حمله ی مور
دنیا طلب و شرور و هتّاک
تحقیر شوند در دلِ خاک
اندیشه کن ای عزیزِ دلبند
این مرگ دهد به آدمی پند
گوید که در این سرای فانی
خوبی ست که مانده جاودانی
روزی برسد که از دل خاک
مبعوث شوند پاک و ناپاک
آنجاست معاد و روز محشر
عدل است و جزا و حکم داور
(( إذا زلزله الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها......و قال الانسان ما لها....)) ...
هنگامی که زمین به شدت لرزه در آید...و آنچه درون دارد بیرون ریزد...
و در آن هنگام انسان می گوید....چه خبر شده است؟؟؟ پس به او گفته میشود. ....( احوال قیامت....سوره مبارکه زلزال)
آموزنده و زیبا بود