سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      رمانم بگو

      شعری از

      عزیز حسینی

      از دفتر عزیزحسینی نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۴۴ شماره ثبت ۱۲۴۶۲۶
        بازدید : ۲۲۷   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر عزیز حسینی
      آخرین اشعار ناب عزیز حسینی

      رمانم بگو
       
      در سایه‌های پرده‌های تاریک شب، نگاهم به او معلق شد. 
      خیره شدم در این غریبه‌ای که از هیچ‌کجا آمده بود.
       مانند یک قطره نور در اقیانوسی از گمراهی، در قلبم نقش برداشت.
       احساسی عجیب و غریب، همزمان ترس و شور بر احساسم غلبه کرد.
       چه بود که مرا به اینجا کشید؟
      او با چشمانی پر از راز و رمز، با لبخندی معصوم و خیره‌کننده،
       در سکوتی آرام، به سمتم نگاه می‌کرد
      نگاهی که همه چیز را تغییر داد
      هیچ کلمه‌ای لازم نبود
      گفتار او در دل شب چنان زیبا و فریبنده بود که هر کلمه‌ای که از دهانم خارج می‌شد
       در مقابل او خجالت می‌کشید.
      در این شبی تاریک و با یک غریبه عشق برخاست
       یک عشقی که همه مرزها و محدودیت‌ها را بشکند و درونمان را به مدارهای ناشناختهی بکشاند. 
      آیا این عشق تنها یک لحظه‌ی ممنوعه بود؟ 
      یا می‌توانست آغازی باشد برای یک داستان عاشقانه گوشه‌نشین و پر از سرنوشت؟
      با خیال بسته و قلبی پر از امید، قدمی به سمت او نهادم
       شاید گام اول در این سفر ماجراجویانه بود. شاید همه چیز از آنجا شروع شده بود. 
      با همان لبخندی معصوم و خیره‌کننده،
       او من را به دنیایی ناشناخته رهنمون کرد. 
      یک رمان زیبا و پر از عشق و راز، آغاز شد.
       
      عزیز حسینی
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۲۷
      پر احساس و زیبا بود خندانک
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۰۳
      درود عزیز آقا حسینی.. خندانک
      خوب بود.. آفرین خندانک خندانک
      برقرار باشید خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۰۲
      باسلام
      زیبادلنوشته ای بود
      لذت بردم
      درودشاعربزرگوار
      خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۴
      درود بر شما
      زیباست
      قلمتان سبز خندانک
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۲۲
      درود بر شما ادیب گرامی خندانک
      مانا و نویسا باشید به مهر خندانک
      جواد کاظمی نیک
      چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۱۳
      درودبرشما زیبابود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      5