سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
رنــدان تـشـنـه لـب را
آبــی نمـیدهـد کس
گـویـی وَلـی شناسان
رفتند از ایـن ولایت
در زلـف چــون کـمـنـدش
ای دل مپیچ کانجا
سـرها بـریده بـینی
بی جـرم و بی جنایت
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از جناب آقای محمد هادی زارع که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔴 شعر نوشتن آن هم آیینی و باز از آن مهم تر شعری که در وصف سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام باشد هم توفیق میخواهد و هم بسیار سخت است چرا که قبل از ما شاعران چیره دستی در خصوص آفتاب بی غروب حضرت نوشته اند که اگر دقت نکنیم شعری که تحویل مخاطب می دهیم مورد پسندش قرار نخواهد گرفت
یکی از اشعاری که در نوع خودش شاهکاری است برای جد شهیدم غزل حضرت حافظ است که در بالا به آن اشاره شد و خود شاهد و گواه حرف های بنده است.
🔴 مهمترین خلاء شعر آیینی دوری از محتوا و اندیشه و اُنس و مطالعاتی که شاعران باید در حوزه ی اهل بیت داشته باشند هست این دوری بیشتر به خاطر تکیه شاعران بر توان فنی و تسلط بر کلام و فنون ادبی است و اُنسی که باید با ذوات مقدس اهل بیت داشته باشند گاهی مغفول مانده است. اگراین اُنس و مطالعه روی تاریخ و سیره ی اهل بیت و زندگی و دیدگاهشان صورت نگیرد، با شعرهایی روبهروییم که شکل و شمایل خوبی دارند، اما آنچنان که باید و شاید تأثیرگذار نیستند و محتوای لازم را ندارند.
حال اگر این وضع از دوسو خانه خراب باشد و شاعر نه مطالعه داشته باشد و نه کلام شعرش فنی، چیزی میشود که الان در جامعه ی ادبی ما به عنوان شعر آیینی به خورد مخاطب میدهند که نه سیر مطالعاتی در سیره ی اهل بیت داردو نه دور فن و بیان شعر چرخیده است
🔰 برویم سراغ شعر
🚩در عطشناک ترین غروب تاریخ
زمان ایستاد
زمین برخاست
آسمان افتاد🚩
🔴 پسوند ناک
پسوند ناک به همین تلفظ در زبان پهلوی وجود دارد و به آخر اسم و ریشهی مضارع فعل میچسبد و ایجاد صفت میکند.
✔️ با اسم:
خشمناک xishm-nâk
شرمناک šarm-nâk
ترسناک tars-nâk
دردناک dart-nâ
✔️ با ریشهی مضارع فعل:
پرهیز ناک parhêz-nâk
آموزناک âmôzh-nâk
به نظر جیمز دارمستتر این پسوند از پسوندهایی است که در زبان پهلوی ساخته شده و احتمالاً از ترکیب پسوند اسم معنای با پسوند وصفی به دست آمده است؛ به این ترتیب که مثلاً از واژهی اسم معنایی چون و از آن صفتی مانند پرهیز ناک به وجود آمده باشد
نظر دارمستتر دربارهی ساختمان و کیفیت پیدایش پسوند - ناک، چنان که خود اشاره کرده است، احتمالی ضعیف بیش نیست و قوت بسیاری دیگر از نظرهای او را ندارد:
«ناک» در زبان اوستا و پارسی باستان وجود ندارد و مشابهی نیز برای آن به نظر نمیرسد»
استاد دکتر خانلری مینویسند:
«پسوند - ناک در دورهی میانه نیز -nāk است»
و در کتاب دستور تاریخی میخوانیم:
«پسوند -nāk ایرانی میانهی غربی، به صورت - ناک به فارسی دری رسیده است»
نیبرگ دربارهی این پسوند مینویسد:
«در فارسی میانه g’n’، پازند anâ(k) و سانسکریت anyāya و anyāyin، فارسی نو – ناک به معنی آغشته، آلوده، ناخالص»
شادروان دکتر پروشانی در مقالهی «پسوند صفتساز - ناک» دربارهی پیشینهی این پسوند در فارسی میانه (پهلوی) چنین مینویسد:
«پسوند - ناک، که در فارسی میانه به صورت -ēnāg / -ēnāk به مادهی مضارع میپیوندد، در اصل خود پسوندی است که صفت فاعلی میسازد. بدینترتیب که در فارسی میانه، با افزودن پسوند -āg / -āk به مادهی مضارعِ افعال ساده، صفت فاعلی ساخته میشود که در متون این زبان به فراوانی دیده میشود و از آن جمله اینها هستند که با تخفیف و ابدال به فارسی دری نیز رسیدهاند.
از دانستن: داناگ
از رفتن: رواگ
از سختن: سزاگ
از دیدن: وِناگ
از توانستن: تُواناگ
از شناختن: شناساگ
از بریدن: بُراگ
از بوییدن: بویاگ
از پختن: پزاگ
از سوختن: سوزاگ
از شنیدن (اشنودن): اشنواگ
از فریفتن: فریباگ
از کوشیدن: کوخشاگ
از گفتن: گُواک
از مردن: میراگ
از نیوخشیدن (نیوشیدن: نیوخشاگ)
🔴 باید بگویم اول شعر جناب سلام بسیار زیبا شروع شده است
افعال ( ایستاد و برخاست و افتاد)
بسیار در شعر خوش نشسته اند
و شروع شعر را زیبا کرده اند
🔴 خواستن یا خاستن
کلمات خواستن و خاستن در فارسی به یک صورت تلفظ میشود اما تفاوت این دو کلمه در نوشتار یکی از مواردی است که درستنویسی فارسی را دچار چالش میکند.
واو معدوله عامل این تفاوت است که در کلماتی مانند خواب، خواهر، خواهش، خواستن، خوار و … نیز استثناء ایجاد میکند.
یکی از سادهترین راههای تمییز این دو کلمه از یکدیگر و صحیحنویسی آن، توجه به معنای آن است.
در ترکیبهایی مانند برخاست و به پا خاست، که معنای خیزش وجود دارد، واو معدوله درج نمیشود و «خاست» درست است؛ اما هنگامی که معنای طلب کردن منظور باشد، «خواست» درست است.
✔️ نگارش خواستن در زبان محاوره
با توجه به این که در زبان محاوره تقریبا همه جا معنای طلب کردن مد نظر است، که باید این فعل به صورت میخوام، میخوای، میخواد، میخوایم، میخواید، میخوان نوشته شود و نگارش به صورت میخام و … نادرست است.
🚩همان روزبودکه رنگ ازرخ خورشیدپرید
هسته ای ازمهر را انداختندکف گودالی خونین
آنان که رويیدن را باور نداشتند
هزاروچهارصدو اندی سال میگذرد
ازتولددرخت آب نخورده ای که میوه میدهد
بی حدواندازه
تروتازه
درهزاران نوع
وهرنوع
درهزاران طعم🚩
♦️ وقتی در ابتدای شعر به یک بازهی زمانی اشاره دارد و بخشی از زمان را داخل پرانتز کرده و در خصوص آن صحبت می شود نیازی به گفتن عبارت(همان روز) نیست و حشو محسوب میشود
♦️ رنگ از رخ خورشید پریدن تصویری است بسیار دستمالی شده و مستهلک که دیگر، بار شاعرانه ی خود را به خاطر کثرت استفاده از دست داده است
♦️ درست است که هسته محل رویش و زایش است اما کاربرد آن در این شعر نادرست و زیبا است.
معمولا در ادبیات برای این امر از نمادهایی دیگری استفاده میشود مانند نهال و غیره
هسته معمولا در دیدگاه عوام به بخش به درد نخور میوه که دور ریز است اشاره دارد هرچند عرض شد اگر محل رویش هم باشد المان درست شاعرانه نیست
🔰
خسته حال خسرو از شیرینی عیش و نشاط
برکشیدی راست همچون هسته کز خرما کشند
امیر خسرو دهلوی
🔰
خراب گشت وطن خواهی از من و تو بلی
میان میوه ی شیرین زمخت هسته شدیم
ملک الشعرای بهار
🔴 جناب سلام فراموش کرده اند که
عبارات
بی حد و اندازه
در هزاران نوع
هزاران طعم
بار معنایی یکسانی دارند که استفاده ی
باهم آنها هم زیاده گویی است هم حشو
🚩دریخبندان زمستان
وگرمای آتشبارتابستان
ای بزگرترین اعجوبه ی خلقت
خارج شو به سمت عراق
که خدا میخواهدتوراکشته ببیند🚩
من با این قسمت از شعر نتوانستم ارتباط برقرار کنم
آیا مخاطب گفته ها حضرت امام حسین علیه السلام هست؟
اگر چنین باشد گذاشتن تکلیف بر روی ولی مطلق الهی هم دور از شان است هم دور از ادب مگر اینکه دعوت باشد اما ندای دعوت ضعیف بود چرا که الزاما گفته چه در تابستان چه در زمستان باید راهی عراق شوی
هر چند صفت گرمی برای تابستان و سردی برای زمستان حکایت معروف
خوردن شیره و اظهار فضل شیخ است
و هیچ دیدگاه شاعرانه ای ندارد
اما آخر شعر صحت
این روایت درباره امام حسین که :
ان الله شاء ان یراک قتیلا تا چه حد است؟ در این صورت اگر خواست خدا بوده یزید نه، هر کس دیگری این کار را می کرد پس چرا باید مجازات شود با این که خواست خدا بود مجالی دیگر
می طلبد و جای دیگر که به دلیل طولانی شدن نقد مطالعه در این خصوص را به عزیزان پیشنهاد میکنم.
برای جناب سلام آرزوی موفقیت دارم
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
🔰 خودم
🔰 آریانفر، عبدالله. گزینهی دستور زبان پارسی،
🔰 ارژنگ، غلامرضا
دستور زبان فارسی امروز، نشر قطره
🔰 پروشانی، ایرج.
«پسوند صفتسازِ «- ناک» در فارسی و پیشینهی آن در فارسی میانه (پهلوی)». نامهی فرهنگستان
🔰 صادقی، علی اشرف. شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر نشر دانش