چهارشنبه ۱۴ آذر
تو گمان مبر که بنشست به کوی من هُمایی ..... شعری از افشین اسکندری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ تير ۱۴۰۲ ۰۸:۰۴ شماره ثبت ۱۲۲۰۲۸
بازدید : ۲۰۱ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب افشین اسکندری
|
تو گمان مبر که بنشست به کوی من هُمایی
که به خون دل گرفتم به گذار دوست، جایی
همه شب براین امیدم که رسد به لطف از او
به اشارتیم باری،به عنایتی ندایی
منم آن شکسته بالی که هوای اوج دارد
ونگار خواهد از من که نباشدم ،هوایی
شده ام، چنان که نامم، ستم است بر کلامم
که سلیم فکرت هرگز ، نکند به خود جفایی
سحراست موعد جان، که بگیرمش زدامان
به کلام نغز گفتن،و عبادتی، دعایی
برَهان زدرد امشب ، به پیاله ای، تو ،ساقی!
که به هوش، ترسم آسان که کنم مگر خطایی
نشنید جز تو این غم ، که تو ام اَنیس جانی
به تو درد جان بگویم که به دردم آشنایی....
افشین اسکندری
|
نقدها و نظرات
|
درود برشما ..سپاسگزارم 🙏🌷🌷🙏 | |
|
درود برشما ..سپاسگزارم 🌷🌷🙏🙏🙏❤️❤️ | |
|
درود برشما ..ممنونم 🙏🙏🌷🌷🌷🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.