ادامه شعر دلم گرفته:
بند 2:
رفيق تو چرا ناراحتي؟
ميبينم تو فاز كسالتي
بخند
اينجوري برا دشمنات ، داره سوزش
شنيدي كه خدا ، صدا نداره چوبش
جاري باش ، مثل آب رودي
گذشت كن ، فكر بكن كوري
بخند
بد خواهات ، فكر ميكنن از غم دوري
دوستاتم خوشحالند ، كه مثل كوهي
بجنگ
بُكن اين جمله رو ، همش نوشخار
دشمنات ، يه وقت نشن خوشحال
بجنگ به خاطر
اوني كه هميشه هست ، تو خاطرِت
به سختيا ، مثل اسب بتاز بهش
بجنگ به خاطر
اوني كه هميشه كنارته
اوني كه بيادته
بجنگ به خاطر
اوني كه ميخواد ستاره شه
اون رفيقت ، كه لايق ستايشه
بجنگ به خاطر
مادرت كه نذاشت هيچ وقت ، صورتت سياه بشه
پدرت كه نذاشت رو كولت ، كسي سوار بشه
ميخوام بكنم تموم حكايت ُ
خسته شدم از بس دادم ، فاز غمُ
خسته ام از ، آدماي دو رو
اونايي كه ميندازن ، هزار تا پوست
خسته ام از ، دروغايي كه نگفتم
از اونايي كه ، باعث شدن بيوفتم
اينو ميگم ، كه نگي نگفتم
بزار يادم بياد ، مادر اون روز چي گفتش!!!
غير از خدا ، به كسي دلنبد
فقط دلت ، با اون بپره
راحتم از بديا بگذره
اينجوري براش بهتره
فانوس