سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 18 خرداد 1404
    12 ذو الحجة 1446
      Sunday 8 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است. فرانتس كافكا

        يکشنبه ۱۸ خرداد

        دلبر پشت پنجره

        شعری از

        حمیدرضا قبادی راد(غوغا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲ شماره ثبت ۱۱۹۹۳۱
          بازدید : ۱۲۷   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضا قبادی راد(غوغا)
        آخرین اشعار ناب حمیدرضا قبادی راد(غوغا)

        من گمان می‌کنم آن روز که سهراب نوشت:
        "من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم"
        مثل من پنجره‌ای سخت گرفتارش کرد
        که در آن پنجره‌ی رو به اتاق سردش
        دلبری بود که هر روز نگاهش می‌کرد
        اگر اینگونه نباشد که وضو ساختن یک آدم
        با در و پنجره، یا آهن و سنگ
        نَبـُود هیچ بجز خستگیِ ذهن و خیال
        عشق یعنی که اگر دلدارت
        از پس پنجره‌هایی در دور
        با نگاهش به تو لبخند زند
        تو هماهنگ شوی با نبضش
        و وضو با تپش پنجره‌هایش گیری.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        نیلوفر تیر
        يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۱۱
        زیبا و پراحساس بود خندانک از خواندن شعرتان لذت بردم قلمتان ماندگار خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۳۴
        درود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۲۸
        درود بر شما خندانک
        زیبا سرودید و لذت بردم 💐💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        دوباره باز میزنه باد صدای بارون ااا دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون ااا دوباره باز میمونم و یه دل داغون
        رضااشرفی فشی

        یاد آن ایام زیبا یاد بادااااا یاد آن طناز رعنا یاد باد اااا یاد آن ایام کج دارو مریض اااااا در بر آن ماه بیضا یاد باد اااا دلبری فرخنده فام و دلگشا ااااا عاشقی در بند سودا یاد باد اااا شرم این دارم که گویم یا دلم اااا آن همه شور و صفا را یاد باد اااا دوستان ببخشید که زیاد نوشتم اصل مشاعره یکی دو بیت است بداهه ای بود طاقت ماندن نداشت د
        میر حسین سعیدی

        مست از کلید و در شد شهزاده ای به سختی ااا خورشید و شب در آمیخت ساکن مباد لَختی
        شاهزاده خانوم

        روز به سختی از زیر در ااا از سوراخ کلیدها به درون آمد ااا اگر دست من بود ااا به خورشید مرخصی می دادم ااا به شب اضافه کار ااا سیگاری روشن می کردم ااا و با دود ااا از هواکش کافه ااا بیرون می رفتم
        رضااشرفی فشی

        راز این شه بیت داند خود حکیم کردگار ااااا لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1