به شوق دیدن شش گوشه گریه ها کردم
دلی شکسته و پرخون برایت آوردم
فقط تو مانده ای آقا برای بی کسی ام
فقط تویی که خبر داری از غم و دردم
نه پیله های منیت نه صحبتی مانده
از این به بعد به دور حسین می گردم
امیر و سرور و مولای من ابالفضل است
کلید جنت الاعلای من اباالفضل است
به بارگاه مقرب توسلی دارم.
پناه و ملجا و ماوای من ابالفضل است
همیشه پرچم سرخ اش مواظب ام بوده
همیشه گفته ام آقای من ابالفضل است
درون سینه ی تنگم حرارت عشق اش
گره گشای دعاهای من ابالفضل است
چه حاجتی به جز آغوش تربت ات دارم؟
چه غم اگر اثری از محبتت دارم؟
دو چشم و دامن آلوده خدمت آوردم
طمع به دامن عفو و شفاعت ات دارم
سلام بنده خود را جواب خواهی داد؟
هنوز امید به لطف و عنایتت دارم
دوبیت درد و دل عاشقانه ام با تو
حلاوتی است که من از رفاقتت دارم
اگر که روح به جسمم هنوز هست ببخش
از آن خبر که ز طرز شهادتت دارم
حرم امام حسین علیه السلام
اردیبهشت ۱۴۰۲