شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
وقتی رویاها خیس میشوند
آدمها حتما از هم دلگیر شدند..
باران بشدن بارید و
من غرق رویایی خوش بودم
که با آمدن باران خیس شد
زیر باران خیال ها هم
خیس می آیند..
باران که میبارد
دلم ادبیات بارانی میخواهد
ومن به این فکر میکنم
جایی میان کوچه های پایین شهر
سقف خانه ای که چکه میکند
زندگیشان خیس میگذرد..
از فکر بارانی ام بیرون میشوم
وبه دل تنهایی فکر میکنم
که بی چتر زیر باران راه میرود
بی آنکه حواسش
پی خیس شدن باشد
آنانکه زیر باران بی چتر
راه میروند
دلهایشان پی دلی
خیس شده است..
راز آدمهای تنهای چشم خیس را
باران میداند ودلهای بارانی ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.