جمعه ۲ آذر
خواب و رویا شعری از بهروز دارابی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۶:۵۲ شماره ثبت ۱۱۶۹۱۲
بازدید : ۲۰۴ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب بهروز دارابی
|
شبی در خواب و رویا
غرق خود بودم
سراسر سرد و بی سامان
دوای درد بی درمان خود بودم
نمیدانم چه حالی بود
کسی شاید کجا درگیر فالی بود
زمین چون بستر شب ها تاریک شد
تمام کوچه ها بن بست و باریک شد
زمین در نبض سنتور زمان
ناکوک می پیچید
دلم گاهی غمگین بود
دوباره باز میخندید
کبوتر میبرید
دامهای صیاد را
صدای تیشه بر هم زد
هوای خواب فرهاد را
از آن دریای نا آرام و گاهی ها
هوای آسمان میسوخت
برای بچه ماهی ها
چه زیبا بود
لباس عطری مادر
تمام روز بی سامان
تمام شب چشم بر در
دلم مغرور بابا بود
دلش چون شیر دریا بود
تمام بازوانش زور
گره پیشانی و
از زندگی رنجور
کنون بیدارم اما
رفت آن روزها
از آن رویای شیرینی
که اسمش زندگانی بود
و من هرگز نفهمیدم
نوید آسمانی بود
بهروز دارابی
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد عزیز جناب استکی ممنونم از توجه شما بابت تاخیر پاسخ عذر خواهی میکنم پایدار و سلامت باشید الهی 🙏🌹🌹🌹 | |
|
سلام و درود استاد عزیز جناب کاظمی سپاسگزاری میکنم از حضور شما بابت تاخیر پاسخ عذر خواهی میکنم بر قرار مهر بمانید و بر شعر زندگی بخوانید الهی 🙏🌹🌹🌹 | |
|
سلام و درود استاد عزیز مهربانوی جان سرکار خانم بهرامی ممنونم از توجه حضرت عالی از تاخیر پاسخ شرمسارم در پناه حضرت حق همیشه خوب و سلامت باشید الهی 🙏🌹🌹🌹 | |
|
سلام و درود استاد عزیز جناب داوودپور مزین فرمودید استاد قدمتون گل بارون بابت تاخیر در پاسخ عذر خواهی میکنم برقرار مهر باشید الهی استاد عزیز 🙏🌹🌹🌹 | |
|
سلام و درود استاد عزیز جناب آروین گرامی ممنونم از حضور گرم و صمیمی شما عذر خواهی منو بابت تاخیر پاسخ بپذیرید بر دل شعر زندگی بنشینید الهی 🙏🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آهنگ و زیبا بود