در عصر بردگان جهان پادشاه باش
بیراهگیست رسم زمان سر براه باش
با یک خدا مسیر حقیقت طواف کن
ما بین صد الهه رفیق اله باش
مرز میان باطل و حق آشکار هست
آنجا که می برند کُلَه بی کلاه باش
الحاد و کفر سلسلهٔ اشتباه هاست
با اشتباه های ستم اشتباه باش
جائی که خانگی شده سگ های جهل ها
در بین اُنس های سگان پا به ماه باش
وقتی که بردگیست سفیداب لخت ها
با یادگار چادر مادر سیاه باش
شب چادریست بر سر منظومه های نور
شب را بکش به روی سر و شکل ماه باش
دنیا تو را برای خودش دلبخواه کرد
تنها برای خاطر خود دلبخواه باش
آرایش است لشکر شیطان بروی تو
چون گل نجیب باش و بدون سپاه باش
از آب چشمه میگذرد گرگ و گلّه سگ
اما تو پاک و صاف چونان آب چاه باش
بازار های داغ گناهست و فتنه ها
در گیر و دار سیل گنه بی گناه باش
صدها نگاه منتظر یک نگاه توست
بر چشم های شوق هوس بی نگاه باش
خورشید عشق باش و پیام آور امید
مانند صبح منظره ای از پگاه باش
معشوقه باش در حرم و در حریم خویش
بر عشق بی بدیل خودت پایگاه باش