دوشنبه ۳ دی
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضا جندقی
|
به کجا می رفتیم؟
ایستگاهی دیگر...
زن بارداری باز
تکیه می داد به در
و فشار مردم...
--------------
کور مادر زادی
از سیاست می گفت:
دیکتاتور کیست؟
چرا می آید؟
یک نفر دیگر گفت:
میل ما نیست آقا
هر چه او می خواهد
--------------------
کودکی شعر می خواند
و کتاب فارسی بر دستش
با صدایی بالا
ای ایران....
------------
و من آنجا در فکر...
ازدحام فردا
کودکان سر راه
فقر، ظلمت، بیداد
فقر، ظلمت، بیداد
----------------
یک نفر زد فریاد
لای در ماند زنی
بچه اش ناقص شد
باز شد بسته، دری
یک نفر نعره کشید
ایستگاه آخر
جمهوری، جمهوری...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود وسپاس جناب استکی بزرگوار ممنونم از حمایتتون | |
|
درود و سپاس سرکار خانم مهری ممنونم از حسن نظرتون سپاسگزارم | |
|
درود وسپاس جناب پسنده عزیز | |
|
درود و سپاس جناب عیلامیان ممنونم از حمایتتون | |
|
درود وسپاس راحیل عزیز ممنونم از حسن نظرتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود
جسارتا با معنی آن موفق نیستم