بار درد سینه ام بر دوش خودکار من است
غصه ی دیرینه ام بردوش خودکار من است
می کشد فریادِ دل را روی دفتر بی صدا
ناله ی آیینه ام بر دوش خودکار من است
گنج و رنجِ عشق را از سینه بیرون می کِشم
زحمتِ گنجینه ام بر دوش خودکار من است
ذهنِ هر روزم پُر از تکرار ِ پوچ ِ شنبه هاست
تلخیِ آدینه ام بر دوش خودکار من است
سیب ِ غم جا مانده در غمنامه ی مادربزرگ
گریه ی پیشینه ام بر دوش خودکار من است
س. سکوت
۱۴مهر۴۰۱