سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جویبار آینه ای

        شعری از

        میلاد غریبی زاده

        از دفتر تاریخ آینده نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ ۱۳:۳۹ شماره ثبت ۱۱۳۱۵۰
          بازدید : ۴۶۳   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میلاد غریبی زاده

        یار دور قشنگم
        نامه ای برای تو خواهم نوشت 
        زندگی بدون تو را عنوان خواهم کرد
        بدون تو،
        اینجا جویباری هست آینه ای
        که در هر عصری
        باز می تاباند هر چیزی را
        چونان که هرگز نتوانی
        نقش عشقت را بر آن حک کنی
        جاده ها همانطوری هستند
        که از زمان ساخت بوده اند
        اینجا شهری ست آهنی و بدون گل
        جایی که شاخه های درختان
        دم به دم بلندتر می شود
        ولی گنجشکی در آن نمی بینی
        جایی که درختان
        پهناورند و سایه گستر
        و سایه آن ها خنکی غمی می آورد
        در زمانهای حساب شده‌ی دوری از تو
        که هردم کشنده تر می شود
        اینجا شهری ست دل زده و کهنه
        جایی که نارنج شکوفه نمی دهد
        جایی که مرغ عشق سویش پرواز نمی کند
        جایی که سرمای خزانش غمگین است
        جایی که مردم خوابند
         و پوچ فکر می کنند
        وقتی که گل شب بو آرام آرام ریشه می دواند
        در قلب تاریکی شب
        تنها صدای واق سگان می آید
        طفلی در کالسکه کوچکش
        چند تکه کاغذ را
        چونان کهکشان می یابد
        که گاه درخشش آن نزدیک است
        اینجا زندانی بزرگ است به نام شهر
        با عشقی که هیچکس شهامت دوست داشتنش را ندارد
        صدای پای آخرین عشاقش
        بر سنگفرش پیاده رو ها
        می رسد بگوش
         
         قویی تنها و بی آشیان پر می زند و ناله اش
        شاعری را وا می دارد
        تا با غمی زیاد شعر بسراید
        هواپیمایی با تکانی از جای می پرد و خیلی زود
        تنها حسرتی و نرسیدن هایی
         باز می ماند از
        فرودگاه خالی
        سکوی پرتاب خالی
        و باد
        که از قصد دست نوشته نویسنده ای را ورق می زند
        بی آنکه بجز آه و درد در آن چیزی بیابد.
        شعر از میلاد غریبی زاده برگرفته از سبک شاعران دانمارکی دهه ۳۰(۱۹۳۰)میلادی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۳۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        میلاد غریبی زاده
        میلاد غریبی زاده
        يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۳۹
        متشکرم استاد گرامی
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۴:۰۵
        🏵️درود دوست گرامی🏵️

        میلاد غریبی زاده
        میلاد غریبی زاده
        يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۳۹
        سپاسگذارم دوست عزیزم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4