سروش های دریاچه ی نیلوفر،
سروش 1
شعر دریاچه، شوکت پرواز
باد شاد لطیف دلپرداز
حسّ آرام و پاک نیلوفر
خنده ی بوته های ساغرساز
حال سنجاقک و تمشک و چمن
عشق گنجشک و شاخه ی همراز
باز
هرچه زیبا و ناز
هرچه نیک آواز
همه مدیون غیرت آب اند.
سروش 2
گفتی بودی که دل نگه دارم
هرچه کردی به دل نگه دارم
زندگی، خرمنی ست کم طاقت
دل، دل مشتعل نگه دارم(؟!)
آخرش سوختم؛ تماشا کن!
سروش های دریاچه ی نیلوفر،
سروش 3
آسمان، مهربان، زمین، سرمست
آسمان، بی کران، زمین، پابست
آسمان، پایه و، زمین، همدست
عشق زیباست.
سروش 4
پیش درياچه، می کشم دریا
می شوم پُر از آیه های صفا
می نشینم کنار پاکی گل
ساده، دلداده، بی ادعا
می سرایم سروش روح افزا
زندگی را چرا نباید زیست؟!
سروش 5
نیستم مثل مردمان زرنگ
پیِ سرمایه دائما در جنگ
گاه باید درنگ کرد درنگ
همنشین ترنّم گل شد.
سروش 6
عمر رفت و بهانه هایی ماند
همچنان عاشقانه هایی ماند
دلخوش از این بهانه ها ماند(ه) م.
سروش 7
بینِ دریا و آسمان هستی
شاد و سرمست، نغمه خوان هستی
پیر اگر هم شدی، جوان هستی
حسرتِ جانِ عاشقان هستی
مرغ دریا! خوشا به احوالت.
سروش 8
تماشا کردم تا بسرایم
سرودم یا نسرودم
نمی دانم
فقط می دانم
که تماشا
که تماشا
که تماشایش
شگفت است و
جان، مست مست است.
سروش 9
بهار باشد یا تابستان
خزان باشد یا زمستان
دریاچه ای هست یا کوهی یا جنگل انبوهی
یا جنگل زخم خورده ی نستوهی
یا حتی شبستانی نورانی در بیابان
مهمان نواز و دست و دلباز
و جان یا جان هایی پر نیاز
جاودان بمان!
سرایشِ
سروش های
باران خیز!
شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور (مهدی)
10 مرداد 1401 کوچنمای خورشیدی،
بابل، بوستان دریاچه(های سه قلو) ی نیلوفر آبی
همگی جالب و زیبا بودند
موفق باشید