سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        عاشقم بر هر که مستی می کند

        شعری از

        علی عبداللهی

        از دفتر غروبِ دهکده نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۲ ۱۶:۳۲ شماره ثبت ۱۱۲۲۲
          بازدید : ۷۰۱   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی عبداللهی

        عاشقم بر هر که مستی می کند
        با دلِ ما "می" پرستی می کند
        شور در سر قند بر لب دارد او
        سر به بازارِ جنون بگذارد او
        سر کشد دل را که دل دارش کجاست
        گردن غم بسته ام دارش کجاست
        من در این جا باغ داری می کنم
        بر دلِ غمدیده یاری می کنم
        در سکوتِ تو نشسته شاپرک
        گاه گاهی دل به سویِ او سرک
        می برم دل را که ناکامش کنم
        در فراسویِ غزل خامش کنم
        پسته ی خندانِ دل بشکستنیست
        قلبِ من جنسش یقینن آهنیست
        دارم این جا جنگ با دل آتشم
        آه از این دل چه غم ها می کشم
        سرزمینِ دل فراسویِ من است
        جایِ او بالاتر از حدِ تن است
        مرغِ بیمارِ غزل کاری نبود
        بر دلم جز غم پرستاری نبود
        بگذر ای باران بساز آهنگ را
        از منِ بیمار برکش رنگ را
        من برابر با تو می گویم سخن
        قله ای دیگر بجو در این وطن
        زردکو را چشمه ی زاینده است
        ابر و باران دارد و پاینده است
        با همه احوال او هم هست و نیست
        ترس دارم گویمت احوال چیست
        کفترِ فهمِ تو در جانِ من است
        قلبِ من بر اشک هایت میهن است
        لایقِ تو خانه ی دریا بود
        آخر ای گل جایِ تو بالا بود
        وصله کردم بر خودم این رنگ را
        برده ام از یادِ دل آهنگ را
        می زنم این نت ولیکن در سکوت
        صبح و شام و عصر دارم این قنوت
        تا ابد پاینده آن رودِ قشنگ
        ماهِ من جنگی ندارد با پلنگ
        هر شب از کوه می رود بالا پلنگ
        ماه را می خواهد و مرگِ قشنگ
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3