خیزران
وداع آخرت آتش به جان زد
فلک را لرزه ای تا کهکشان زد
علی را برده بودی سوی بستان
به صید گل دلی باد خزان زد
به یاد علقمه گفتم برادر
علمدارت عدو کی میتوان زد
فرو رفت اشک سقایت به دریا
کمین شط دو دستی را نشان زد
علم بر دوش میرفت و به میدان
نوای یا اخا ادرک چنان زد
ابوالفضل امشب از حیدر بپرسد
پدر مشک حرم را که کمان زد
به راه کربلا با عون و جعفر
به گوش آسمان اکبر اذان زد
به هنگام وداعش تشنه میرفت
دلم را داغ دیگر نوجوان زد
وداع آخرت وقت سفر بود
که طوفان بلا بر آشیان زد
رسیدی در کنار خیمه ی من
زمین کربلا جانا فغان زد
یکی پیراهن کهنه حسین جان
طلب کردی و آهی آسمان زد
به ذبح سر چنان مظلوم و تنها
برادر فاطمه بانگ از جنان زد
به دشت نینوا آخر حسینم
سرت را قوم ظالم بر سنان زد
سرازیر از پی انگشترت شد
به خنجر زخم دیگر ساربان زد
به هنگام سفر بانگ جدایی
فلک بر کودکان کاروان زد
به راه کوفه بر دست یتیمان
فلک آه ای حسین جان ریسمان زد
کنار قامتت وقتی رسیدم
گمانم شد قیامت بر جهان زد
به شام آذین و راست روی نیزه
به مجلس روی لب ها خیزران زد
...
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله(ع)
...
مهدی بدری(دلسوز)
درود.
اجرت با حیدر کرار .
ابوالفضل امشب از حیدر بپرسد
پدر مشک حرم را که کمان زد
به راه کربلا با عون و جعفر
به گوش آسمان اکبر اذان زد
راستی پارتی ما شو یک وامی بگیریم .
مهدی خان .