سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        عشق سفید

        شعری از

        آنیل آچلار (قلم سفید)

        از دفتر قلم سفید نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۱۳ شماره ثبت ۱۱۰۳۰۰
          بازدید : ۲۵۱   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آنیل آچلار (قلم سفید)

        من واویک انسان معمولی نبودیم 
        ما عاشقی ودلدادگی هم نمی کردیم 
        دلبرودلباخته ی هم نبودیم 
        اماچنان درقلب هم  نفوذ داشتیم 
        که ساعتها جداازهم قلب مابرای هم می تپید 
        مارسم دلبری برای هم نمی دانستیم 
        اماقلب ما کمپ،همبستر، تيتر سفید عشق بود 
        مهری که از ساز صدا به زمزمه های عشق رسید 
        مایک دوست ومخاطب خاص نبودیم 
        الهه‌ی واقعیت رویا هم نبودیم 
        مادردوضمیر ناخودآگاه بهم جان دادیم 
        من می نوشتم واو باسازش تااعماق ترین
        اقیانوس  ژرف قلبم نفوذمیکرد 
        ما در یک قلب نبودیم  که ازدوری هم بیتاب شویم 
        ماسکان یک ناخدای کشتی طوفان زده بودیم 
        که باهیچ بادی نلغزدیم 
        اماباهم خطوط سفید کاغذ آشنایی "عشق"
        را تاحد جنون 
        به مرز جاودانگی رساندیم 
        مابادوصدا،دونژاد، دوملیت، دوزبان
        کنارهم انس گرفتیم ولحظات راگره کردیم 
        دربهارتربن Mayدوهزاروبیست ودو
        عطر پاییز را بی دلهره و کنکاش در هم 
        به لمس مسح آغوش هم گره زدیم 
        من واو دو انسان معمولی نبودیم 
        عشق هم هرگز نشدیم 
        هم نفس وهم قسم هم هرگز نشدیم 
        اما در پاورقی احساسات 
        صفحات روزنامه ی دوست داشتن را 
        رویدادی تاریخی در جهان بیکران 
        واژه ها ثبت کردیم 
        هجای محبتت را
        بر عاشقانه هایمان 
        باخطوط سفید نانوشته ی بی نقطه ترسیم کردیم 
        من واو یک انسان معمولی نبودیم 
        عشق هم نبودیم 
        امابانجوای تارانگشتانش 
        جنگ جهانی اول را در سیطره ی
         
        اروپای دلم به ثبت رساند 
        من واویک مخاطب خاص نبودیم 
        لمس ومسح نشدیم 
         
        امادرباکره گی  عشق
        آبستن عاشقی و معشوقه  گی را 
        در نجواے لبهای لبخندهم
        درجهان بیکران به اوج انسانیت رساندیم 
        من واو همبستر یک خواب دونفره نشدیم 
        اما حرارت تن عریان هم را
        با هرم نفسهایمان کشف کردیم 
        من واو درهیچ جاده وخیابانی راه نرفتیم 
        دست‌های هم را لمس نکردیم 
        اما در واقعیت درونمان کاشف علم
        دوست داشتنی شدیم 
        من واودر هیچ میز دونفره
        عاشقانه رومانتیک غذانخوردیم
        اما روح او ومن از سرچشمه ی،
        قووت هم تغذیه شدیم 
        من واولحظات  عاشقانه هایمان 
        رادردوسرزمین  عشق 
        در عطر خزان، 
        ثانیه‌هارا...
        درودی دادیم 
        وخوشی هایمان را 
        گره ی انعطاف عشق ساختیم 
        ما دو انسان معمولی نبودیم 
        ما زوج سفید عشق بودیم 
        زوج سفید ایثار
        من به دنبال تو باعقربه ها می چرخم
        توی این دایره باهول و ولا می چرخم
        #آنیل_آچلار 
        ♡♡♡
        #سرمه ی چشم
         
         
        شب دیگری درراه هست 
        باز بهانه های دلتنگیم 
        سقف پلک چشمانم را بارانی می کند 
        کابوس نبودنت 
        از دوردست 
        تااعماق  ژرف ترین تاریکی شعرهایم 
        به چشم می آید 
        نمی دانم بگریم یا بخندم 
        ولی هرچه هست،
        نمي توانم نبودنت را
        سرمه ی نگاهم کنم 
        چرا که دوست داشتنت 
        قانون اماها واگرهانیست 
        بی قرارم
        کاش می شد....
        تو التیام ،
        این روزهای ملال آور دلتنگیم بودی
        جایت درصندوقچه ی،
        احساس دلم خالیست 
        کاش می شد 
        تورااز اعماق عریانی خاک 
        درنگاهم دفن میکردم 
        تابه وقت دلتنگی، فقط تورامی دیدم 
        تابا نجوای صدایت 
        نامم را لبخند لبهایت کنی
        وبگویی :
        مادر
        #آنیل_آچلار 
         
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۰۸
        درود بانو
        اولین دلسروده زیبا و طولانی بود( جسارتا ویرایش نیاز ندارد؟)
        ولی دومی بسیار زیبا و دلنشین در وصف مادر
        موفق باشید خندانک
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۴۵
        درودتان نازنین بانو
        پراز احساس وزیبا بود
        مانا باشید به عشق خندانک
        خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۵
        درود بر شما شاعر گرامی

        بسیار عالی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۴۳
        پراحساس است نوشته‌های شما


        درود خندانک
        علیرضا خوش روی (شاعر بد خط)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۵۷
        درود خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۴۷
        درود شاعر پراحساس خندانک
        هر دو شعرتون پراحساس و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        (سرمه ی چشم) عالی بود، شگفت زده شدم از انسجام و زیباییش خندانک
        و بخاطرش باید به شما تبریک گفت خندانک
        (عشق سفید) معنای زیبایی داشت ولی ساختار ظاهری اش هنوز قابلیت ویرایش و بهتر شدن دارد:
        مثلاً این سطر:
        (دربهارترین Mayدوهزاروبیست ودو)
        می تونستید بنویسید:
        (در بهاری ترین اردیبهشت قرن)

        خوشحالم از اینکه روز به روز بهتر مینویسید خندانک

        هنوز از عشق لبریزم
        هنوز از خاطرم خون می چکد گاهی
        هنوز آهسته می گریَم
        کنار ِ دفتر ِ شعری
        که بوی تلخ ِ لبخند ِ تو را دارد
        غزل گفتن برایم سخت دشوار است
        و سر می پیچد احساس من از هر بند و قانونی
        بدون واژه ها هم می توان لیلا و مجنون بود
        بدون واژه ها هم می توان در آتش ِ عشق ِ کسی سوخت...
        (م. فریاد)

        باغ آرزوهاتون پرمیوه خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۲۹
        سلام مهربانوی شعرگویی نشسته ام دریک مجلس ومیگویندازعشق برایمان بگووشماباجان ودل ازعشق سخن میگوید
        عشق میتواندنورباشد
        وهم آغوشِ عریانیِ خیالت
        عشق میتواندخودیک راه باشد ویک مقصد
        ودستی که بلندکندآشفتگی هایِ درونت را
        عشق میتواندسخنِ حق باشد واشکی ازشوق برایِ دلدادگی
        عشق میتواند ظهورکندهم درمیانسالی هم درجوانی
        مهربانوی عزیز سپیدِزیبایی سروده ای خسته نباشید
        بدرخشیدرشعروقلم
        خدایمان نورباشددرسرنوشتتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0