من واویک انسان معمولی نبودیم
ما عاشقی ودلدادگی هم نمی کردیم
دلبرودلباخته ی هم نبودیم
اماچنان درقلب هم نفوذ داشتیم
که ساعتها جداازهم قلب مابرای هم می تپید
مارسم دلبری برای هم نمی دانستیم
اماقلب ما کمپ،همبستر، تيتر سفید عشق بود
مهری که از ساز صدا به زمزمه های عشق رسید
مایک دوست ومخاطب خاص نبودیم
الههی واقعیت رویا هم نبودیم
مادردوضمیر ناخودآگاه بهم جان دادیم
من می نوشتم واو باسازش تااعماق ترین
اقیانوس ژرف قلبم نفوذمیکرد
ما در یک قلب نبودیم که ازدوری هم بیتاب شویم
ماسکان یک ناخدای کشتی طوفان زده بودیم
که باهیچ بادی نلغزدیم
اماباهم خطوط سفید کاغذ آشنایی "عشق"
را تاحد جنون
به مرز جاودانگی رساندیم
مابادوصدا،دونژاد، دوملیت، دوزبان
کنارهم انس گرفتیم ولحظات راگره کردیم
دربهارتربن Mayدوهزاروبیست ودو
عطر پاییز را بی دلهره و کنکاش در هم
به لمس مسح آغوش هم گره زدیم
من واو دو انسان معمولی نبودیم
عشق هم هرگز نشدیم
هم نفس وهم قسم هم هرگز نشدیم
اما در پاورقی احساسات
صفحات روزنامه ی دوست داشتن را
رویدادی تاریخی در جهان بیکران
واژه ها ثبت کردیم
هجای محبتت را
بر عاشقانه هایمان
باخطوط سفید نانوشته ی بی نقطه ترسیم کردیم
من واو یک انسان معمولی نبودیم
عشق هم نبودیم
امابانجوای تارانگشتانش
جنگ جهانی اول را در سیطره ی
اروپای دلم به ثبت رساند
من واویک مخاطب خاص نبودیم
لمس ومسح نشدیم
امادرباکره گی عشق
آبستن عاشقی و معشوقه گی را
در نجواے لبهای لبخندهم
درجهان بیکران به اوج انسانیت رساندیم
من واو همبستر یک خواب دونفره نشدیم
اما حرارت تن عریان هم را
با هرم نفسهایمان کشف کردیم
من واو درهیچ جاده وخیابانی راه نرفتیم
دستهای هم را لمس نکردیم
اما در واقعیت درونمان کاشف علم
دوست داشتنی شدیم
من واودر هیچ میز دونفره
عاشقانه رومانتیک غذانخوردیم
اما روح او ومن از سرچشمه ی،
قووت هم تغذیه شدیم
من واولحظات عاشقانه هایمان
رادردوسرزمین عشق
در عطر خزان،
ثانیههارا...
درودی دادیم
وخوشی هایمان را
گره ی انعطاف عشق ساختیم
ما دو انسان معمولی نبودیم
ما زوج سفید عشق بودیم
زوج سفید ایثار
من به دنبال تو باعقربه ها می چرخم
توی این دایره باهول و ولا می چرخم
#آنیل_آچلار
♡♡♡
#سرمه ی چشم
شب دیگری درراه هست
باز بهانه های دلتنگیم
سقف پلک چشمانم را بارانی می کند
کابوس نبودنت
از دوردست
تااعماق ژرف ترین تاریکی شعرهایم
به چشم می آید
نمی دانم بگریم یا بخندم
ولی هرچه هست،
نمي توانم نبودنت را
سرمه ی نگاهم کنم
چرا که دوست داشتنت
قانون اماها واگرهانیست
بی قرارم
کاش می شد....
تو التیام ،
این روزهای ملال آور دلتنگیم بودی
جایت درصندوقچه ی،
احساس دلم خالیست
کاش می شد
تورااز اعماق عریانی خاک
درنگاهم دفن میکردم
تابه وقت دلتنگی، فقط تورامی دیدم
تابا نجوای صدایت
نامم را لبخند لبهایت کنی
وبگویی :
مادر
#آنیل_آچلار
اولین دلسروده زیبا و طولانی بود( جسارتا ویرایش نیاز ندارد؟)
ولی دومی بسیار زیبا و دلنشین در وصف مادر
موفق باشید