سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        همه ی قرص ها مرا خوردند !!

        شعری از

        علی صفری

        از دفتر پیشرو نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۲ ۰۰:۴۳ شماره ثبت ۱۱۰۰۴
          بازدید : ۷۹۵   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی صفری

        همه ی قرص ها مرا خوردند
         
        در عبور از خودم نفهمیدم    تا کجا می روم من احمق
        زیر گوشم زدند ثانیه ها    خوابهایم پرید با شَتَلق
         
        زیر گوشم زدند ; طرز بدی   نعره می زد درون من جسدی
        به شعورم روانه شد لگدی    لگدی هم به  مانده های رمق
         
        درد پاشیده شد به روی سرم   تبری زد به ریشه و کمرم
        همه ی قرصها مرا خوردند  خفگی بود و قطره های عرق
         
        خواب و بیداری ام یکی می شد   لحظه هایی که کی به کی می شد
        طعنه خوردن از آدم و عالم   مست بودم تلو تلو لق لق
         
        سرم از درد منفجر شده بود    میخ تابوت منتظر شده بود
        میخ تابوت و ضربه هایی سخت   ضربه می زد به باورم ..تق تق
         
        ضربه هایش به من تجاوز کرد  دست و پا می زدم  درون خودم
        همه جا را سیاه می دیدم   مثل اعماق خالی خندق
         
        کیسه بوکسم برای هر کابوس    پر شدم از عفونت سینوس
        همه افسوس و باز هم افسوس   تا کجا می روم من احمق
         
        تا کجا می روم به سوی کجا مرگ مغزی شدم میان کما
        التماسی برای زنده به گور  التماسی برای یک هورا
         
        مثل تقدیر کاغذ کاهی با ورق های شعر جِر خوردن
        شب و روزم توهم و خفگی در میان گذشته فِر خوردن
         
        پشت دیوار سرد ناکامی  آرزوهای  باکره مردند
        لا به لای مرور خاطره ها  جسدم را جنازه ها خوردند
         
        برگ آثم ولی همیشه تکم   درب و داغون شده پر از ترکم
        گریه های سکوت آدمکم   ته بازی  روانه ی درکم
         
        در فشار همیشه ام  پِرسم   هذیانهای تلخ استرسم
        درد می گیردم ولی آخر  می روم تا به انتها برسم
          
        عکس آخر برای ترحیمم   خنده های نبوده ی فتوشاپ
        زیر عکسم بزرگ می کوبند  مرگ شاعر درون کافی شاپ
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4