سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
درود و عرض ادب
به بررسی سروده ای از جناب ادریس علیزاده مینشینیم
در حد سواد نویسنده
غزل با تکرار رکن فاعلاتن پدید آمده
فلاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
که با توجه به ردیف است ،با اختیارات شاعری، فاعلن آخر به جای هجای بلند " لن" یک هجای کشیده استفاده شده، و در واقع در برخی مصرع ها فاعلن به فاعلات تبدیل شده.
مورد اول در این سروده
قافیه ها. از آنجا که " ینه" در گرگینه،گنجینه،دیرینه
به نوعی الحاقی محسوب شده و جزو اصل کلمه نیست
گرگ،گنج،دیر،
شاید بتوان شاعر را به بازنگری در انها ترغیب کرد به نوعی که گرگینه باقی بماند و دو قافیه ی بعدی تغییر کند.
منتها مورد دیگر این است که گنجینه و دیرینه تقریبا معنایی متفاوت از گنج و دیر ،دارند.
پس شاید بتوان از موشکافی بیش از حد قافیه دست کشید و به مطلب پرداخت.
مورد بعدی وزن
در مصرع اول،دوازده،سیزده و چهارده
نیاز به التفات بیشتری دارد
مورد بعدی محتوا و انتقال پیام
بیت اول. " چون" داریم، پس مخاطب منتظر یک حکم است نه یک خبر
چون انسان ۲ موجود در سینه دارد ، پس......
خصلتش آهو یا گرگ است .
این دو مصرع در تعامل مستقیمی با یکدیگر نیستند.
در واقع نظر بنده این بود که " چون" باید از مصرع حذف میشد و کل بیت به شکل یک خبر واحد و فقط در دو بخش اعلام میشد
انسان در سینه اش دو موجود دارد
یک آهو و یک گرگ
.
در بیت دوم نیز عده ای خلاف نظر شاعر را دارند و ذات بشر را پاک و آهووانه میدانند، این در صورتیست که شاعر عقیده دارد ذات انسان آهوی درونش را آشکار میکشد.
در بیت سوم
از مهیا بودن ، معنای روشنی نمیرساند و گمان میرود شاعر قصد داشته بگوید
با وجود آهو ،درون قلب انسان
یا
وقتی آهو حاضر باشد، درون مهر و صفاست
که در هر دو صورت " با مهیا بودن" انتخاب محکمی بنظر نمیرسد
در بیت چهارم
مفهوم مورد نظر متقن و رسا بیان نشده
تعامل بین چه کسی؟
تعامل بین آهو و گرگ؟
دشمنی پیمانه ی چه چیزیست؟
حتی اگر داشتیم " رسم غالب در تقابل"
حل این معادله آسان تر مینمود
و بنده میگفتم ،شاعر دارد اشاره میکند جنگ و تقابل بین نیکی و بدی درون سینه ی انسان رسمی مرسوم و غالب است.
بیت پنجم
فرضی در مصرع اول این بیت مطرح میشود که مصرع دوم ارتباط تنگاتنگی با آن ندارد
که این ماجرا تا پایان شعر ادامه دارد
کاملا مشهود است که شاعر قدرت ذهنی ابیات ابتدایی را در میانه ی شعر از دست داده ولی جهدی برای اتمام شعر داشته که او را در رسیدن به قله ی مفهوم ناکام گذاشته.
تا آنجا که به ایرادات تالیفی مانند " در درون" میرسد
یا شکست وزنی در " گران هزینه" یا پایان بندی شعر با " بر چینه" که نمیتوان تصویر روشنی از ان دریافت کرد .
هرچند شاعر مسلما برای هر یک از این ابیات تصویر روشنی در ذهن دارد منتها در انتقال آن ناکام مانده، چون فرض را بر آن گذاشته که مخاطب نیز با تصویر نقش بسته در ذهن او ،شعرش را میخوانند. ولی در کلیت از آثار رو به جلوی جناب علیزاده است و بنده را ترغیب کرد چند خطی در موردش پرگویی کنم.
در پایان شعری از جناب " فریدون مشیری" را به این پنجره ی سبز اضافه میکنم که گمان میکنم خالی از لطف نیست و خود یک کلاس درس است .
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب