طوسی
بعد از اون عروسی
اونهمه شادی و رقص و دیده بوسی
آسمون رنگ دیگه ای به خودش گرفت
آسمونِ پُر ازستاره ، تبدیل شد به طوسی
انتهای شبی که بعد از اونهمه تقلّا شهر خوابید ،
مرغ ها که اولِ شب ز روی عادت ،
خوابیده بودن ، اول پاشدن ازخواب
بعد از حمله ی رسوای تانکهای روسی
یه خروسی ،
قوقولی قوقو سر داد
یعنی که مردمِ شهر چرا خوابیدید بیدار شید
اونا که صداشو شنیدن ،
انگشتای اشارشونو کردن تووی گوشاشون
اسمشو گذاشتن ، خروسِ بی محل
یکی که اینقدرعصبانی شد گفت باید بُرید ،
گردنِ چنین خروسی
طوری روسهای زمخت میتاختند به شهر که ،
انگار همه ی دنیا مالِ اوناس
همه جا براشون هست مال و املاکِ موروثی
تاریخ یادش نِمیره هیچوقت ،
اونهمه هجومِ رسواشونو به ایران
اونهمه دیپلماسی شونو که ،
نتیجه اش چیزی نیست ، جز کشوری ویران
انگلیسا با پنبه سرمیبرن ، اینا تووی شب با خنجرِ آخته
تاریخ یادش نِمیره اونهمه خنجر زدن هاشونو ،
همه از پشت
حالا هم شده نوبتِ اوکراین
نزدیک امسال هم ، اینهمه پناهجو
اینهمه خون و شلیکِ گلوله
اینهمه انفجار و آتیش هدیه ی اوناست ،
بجای هدیه ی نوروزی
بهمن بیدقی 1401/1/15
نفرین بر جلادان تاریخ تشنه خون