تو از کدوم غزلی ؟
تو از کدوم غزلی ؟
تو می آی از کدوم رباعی ؟
که نه حافظ و نه خیام ،
نگفته اند به این رسایی
تو می آی از کدوم مثنوی ؟
تو می آی از کدوم دوبیتی ؟
که برای نظامی و باباطاهر،
همچون مرغِ هُمایی
وقتی مولانا ترانه میشه
تو در اون ترانه عنقایی
وقتی من پریسکه میگم ،
مختصر و پُرمعنایی
تو سپیدترین سپیدی
تو آزادترین آزادی
تو بهترین مقصدی برای قصیده
تو بهترین تصنیفی ، برای ترنّمی که ،
هرکی تووعمرش شنیده
تو برای هرخوبی ، بحرِطویلی
عشقت میسوزونه همه گناهای منو
آغوشِ عاشق پرورِت ، بَه چه خوبه
منو درمیاره ازخودشیفتگی ای که ،
میسوزونه منو
نورِ وجودت ،
چقدر گرما میده به عشق های پاک
چقدر درمن و پروانگی ام ،
آتیش میزنه، به این وجودِ برآمده ازخاک
چقدربرای عشقی بوسعتِ ابد ،
پُر از شوری ، پُر از شوقی و پُردمایی
میدونم که همیشه ،
حرف و شعر و خطابه ،
برای وصفِت کسر میاره
هرچی باشه تو بهترینی
هرچی باشه تو خدایی
بهمن بیدقی 1401/1/11
مناجاتی زیبا بود