تو اینجا بودی
همین جا کنار پنجره
دستم همه جایت بود
حسم تا انتها درون حنجره
.
تو اینجا بودی
با چینِ پیشانی و قلبی که تندتر میزد
عشق گرم بازی شد
من در آغوشت پر میزد
.
تو اینجا بودی
هر جای دیگر بیمعنی شد
تو وحشی دوست داشتی
اما دلم به خاطرت اهلی شد
.
اینجا بودی
صدایت آمیخت با نفسهای من
تا انتها درونت لغزیدم
ادامه دادی مرا تا انتهای من
.
اینجا بودی
خیس از هیجان این آتش
سوار اسب خوشخیال جان
میپرسیدم چقدر؟ میگفتی همهاش
.
اینجا بودی
پیروز مثل یک پرچمدار
میراندی بر مدار کهکشان
من کشتی شدم تو سکاندار
.
تو اینجا بودی
با گوشت و استخوان و پوست
آن برجستگیها مال که بود؟
گفتی: تمامش مال توست
.
تو اینجا بودی
ما بیمحابا خطر کردیم
از چراغ قرمز گذشتیم
پوزیشنها را کم آوردیم
.
تو اینجا بودی
تمام پوستت قلمرو لبم
پیشامدها همه بادا باد
بعدش به سیگار میچسبم
.
اینجا بودی
جامهای مِی ملاک راستی شد
از هم گسست پیوند جان
عاقبتِ شراب عشق بدمستی شد
.
تو اینجا بودی
اگر بین ما دیگر پرده نیست
پرسیدی پس حقیقت کجاست؟
گفتم: حقیقت هم حلقویست
.
اینجا بودی
راستیهای کیهان فرضی شد
معادلات جهان بر هم خورد
زندگی مرگ مغزی شد
.
تو اینجا بودی
حکایتها گفتی از اوجها و سقوطها
نطفهها رها در مجرای جان اما من
خندیدم به بازی استوانهها و مخروطها
تو اینجا بودی
دیگران هم گاهی اینجا زیستند
زخمگین از چنگال تجربهها
اینجا بودند و دیگر نیستند
.
کوروش فلاح نژاد
سال نو مبارک
یَا مُقَلِّـبَ الْقُلُـوبِ وَ الْأَبْـصَارِ
ای تغییر دهنده دلها و دیدهها
یَا مُـدَبِّـرَ اللَّیْـلِ وَ النَّـهَارِ
ای مدبر شب و روز
یَا مُحَــوِّلَ الْحَـوْلِ وَ الْأَحْـوَالِ
ای گرداننده سال و حالتها
حَـوِّلْ حَالَنَــا إِلَی أَحْسَـنِ الْحَـالِ
بگردان حال ما را به نیکوترین حال