درود دوست عزیزم جناب آقای سعادت نژاد .
حقیقتش من سه تا شعر در سه قالب و با رویکردی خاص از چند منظر به این حادثه بسیار تلخ و شوم . دارم و دوستانی که با بنده ارتباط دارند در دنیای ادب و هنر . هر سه کار را دیده اند و در اینترنت هم قابل بررسی و دیدار می باشد .
اما این شعر ؟؟؟؟؟؟؟؟
از دوبخش کاملا مجزا برخورداره در هر بیت و خواندن آن بسیار ساده ، کوتاه و روانه.
قتلی پر از سکوت!!!!
بخش اول و بسیار تاکیدی و هشداردهنده
مرموز و جانگداز
بخش دوم . و سوم و چهارم در فرصتی دیگر اما خلاصه کنم
دقیقا نشان می دهد که این کار کاملا دست ساز بوده و جواز گذشتن از آن ، بسیار قبل تر صادر شده است .
بخش پنجم " کودک به همسری " بسیار تامل برانگیز و قابل بحث؟؟؟؟
بخش ششمم. "اجبار و صد بلا" . خود واقفید که اجبار سرآغاز تمامی مفاسد و بلایاست . و...
بخش هفتم : مالک پدر ، عمو" چقدر معضل عجیبی ست این رسم جاهلیت که در بخشهای از کشور کامل خود معضلی ست و دختر هیچ کاره مطلق است و حتی پسر عم ملک خود را می بر و هیچ کس هیچ چیزی نمی گوید اما فاجعه هزار همینجا آغاز می شود.
بخش هشتم . تاکید بر بخش هفتم و آغاز همه مفاسد . " یک قصه سر دراز "
خوب دوست من همینطور بخش به به بخش و قدم به قدم بخوانید و پیش بروید تا انتها و ببینید چقدر مطلب دراین بخشها ...... گنجانده شده است و هر کدام چقدر قابل بحث می باشد ؟؟؟؟.
این شعر نه اینکه بخواهم نسبت به اثر خود تعصبی داشته باشم که هرگز چنین نبوده و نیست . به تحقیق نسبت به تمام آثار من در حداقل بیست سال گذشته بیشتر و بیشتر حرف برا ی گفتن دارد و.....
البته شما نظر خود را گفته اید و هیچ ایرادی نیست .؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
اما گمانم بسیار بسیار در گفتن خود عجله کرده اید و ای کاش بیشتر نظرات دوستان صاحب کلاممان هم در این مکان و هم در سایر مکانها می شنیدید می خواندید و پس از آن می نوشتید . .....
من تا به این لحظه و حتی پایان عمر هرگزبرای گفتن حرفی عجله نخواهم کرد .
این شعر بسیار ساده و بسیار قافیه پذیر ست ..برای اهل فن .
واگر قرار بود طولانی کنم حداقل با همین شیوه پانزده قافیه و بقول پانزده بیت دیگر هم می توانستم اضافه کنم و در تمامشان مباحثی بسیار خاص را مورد بحث و بررسی قرارم .
اما غزل حداقل و حداکثری برای ابیاتش دارد و البته مخاطب غزل را کوتاه ، شیوا و روان و البته بدیع می پسندد . نه هر تعداد و هر قوافی و هر مطلبی ؟؟؟؟؟
البته بنده دنبال سوژه هرگز نبوده ام و سوژه همیشه هست و بسیار هم در دسترس . اما امروزه قفل خاموشی بر دهان شاعر است و این در امروز مردم ‘ ادبیات و هنر ماست .
نکته پایانی اینکه : شما اشعار خاقانی ، عنصری ،مسجدی مسعود سعد ‘ انوری و صدها و هزاران استاد را بخوانید و ببینید که سخن کهنه و قدیمی و کهن چگونه است و بعد مهر بزنید .
این گونه مهر زدنها در دستان استاد ملک الشعرا بهار ، استاد شهریار ، استاد پروین اعتصامی، حمید سبزواری ، سیمین بهبهانی ، مهرداد اوستا ، هوشنگ ابتهاج صدها نمونه حتی در قید حیات مثل استاد شفیعی کد کنی که اینجانب توفیق حضور در کلاسهای ایشان را بیست سال قبل داشته ام، برازنده است 🤔🤔 .مراقب باشید و دیگر هیچ .
بسیار زیبا و بجا بود
مبین مشکلات جامعه