يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر زلیخا رامیار،امید سحر
آخرین اشعار ناب زلیخا رامیار،امید سحر
|
بر کش نقاب از روی خود
سرخاب بزن بر روی خود
هر مژه را تیری بکن
حاضر کمان ابروی خود
چرخی بزن با دامنت
تابی بده گیسوی خود
دستت گزار در دست من
من را کشان توسوی خود
تو غنچه را بی پرده کن
عطرش بده با بوی خود
زیبا اگر خواهی ببین
این آیینه آن روی خود
مجنون شدم از دوریت
بر من عطا کن خوی خود
گر مردم و تنها شدی
تو گریه کن بر قوی خود
هقهق کنم بر شانه ات
تو سر بنه زانوی خود
دل را چه پرسی دم نزن
آشفته کن تو موی خود
|
نقدها و نظرات
|
درود برشما ،استاد گرانقدر از لطف بیکران شما کمال تشکر رادارم | |
|
سلام ، بسیار سپاسگزارم استاد گرانقدر | |
|
به آن کس که شعر داد به شور بشر که لایق ندانم خویش را به لطف ونظر باید هم بزرگان بزرگی کنند که نامی زطفلان نوپا برند
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود