سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 17 آبان 1403
    6 جمادى الأولى 1446
      Thursday 7 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۷ آبان

        مرگی رخ نداد!

        شعری از

        مهتاب محمدی راد

        از دفتر و صداهایی در سرم.. نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۳۳ شماره ثبت ۱۰۴۸۷۷
          بازدید : ۳۵۳   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهتاب محمدی راد

        خسته بودیم..  
        چروک و کمی ابر  
        با تصاویر بهم ریخته.. 
        بالا و پایین..از چند طبقه..هر ارتفاع..  
         برهوت را طی کرده بودیم در خیرگی.. 
        هی دوختیم 
        زمین را به پیراهن آسمان وُ
        کوبیدیم آسمان را به دل زمین وُ
        شعری نداشتیم از آنهمه حرف.. 
        دستمان چرا خالی بود؟  
        چه دیده بودیم؟
        چه گم کرده بودیم؟ 
        چه دلمان می خواست؟ 
        چه خواستیم بگوییم؟ 
        یک وقت تنهاییِ مان به هم گره می خورد.. 
        مگر نه؟؟  
        به هر دری زده بودیم 
        که ضلعِ هم را در خانه داشته باشیم.. 
        صدای تنفس خشدارمان 
        کشتنِ ناخواسته بود.. 
        پچ پچمان تا تاریکی می رفت.. 
        چیزهایی می گفتیم.. که عجیب..
        تاریخِ همه را گذاشته بودیم درِ کوزه و.. 
        یکی دو سه ترس داشتیم وُ بعد 
        همه نخ نما شد.. 
         
        رای آدم ها 
        که همیشه سبز نیست.. 
        به دادِ علف ها که رسیدیم 
        خرزهره هم رویید.. 
        باید راه می رفتیم... 
        و چرا نشستیم! 
         
         
         حالا که اینهمه شعر از تنم رفته 
        دارم راه می روم 
        و درست یادم نیست 
        دست هایت که گفتی ویار بافتن دارند 
         از ستون فقراتِ سیب روییده بودند یا انار؟
        حالا بخند 
        که اینهمه فرق دارد این شعرِ بیخودی 
        و من آن شاعری نیستم 
        که از دلشوره ی باران 
        خیس کرده باشم پنجره را.. 
         گر چه هنوز تصلب آسمان دارم وُ
        چند پهلو شده تراکمم  
        از دچاری این سکوت.. 
         
         
        مهتاب محمدی راد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۱۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۷
        درود و سپاس مهرآفرین خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۱۶

        سلام بانوی ارجمند

        بسیار غمگین سرودید حالت رواییِ اوضاع را

        امیدوارم به شکرانه ی نعمات بیشمار الهی
        شادی و عزت نصیب همیشگی تان باشد خندانک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۸
        درود و سپاس مهرآفرین خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۵۴
        در وجود ما هزاران گرگ و خوک

        صالح ناصالح و خوب خشوک

        حکم آن خورست کآن. عالی ترست

        چون که زر پیش از مس آند آن زرست

        ساعتی گرگی در آید در بشر

        ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

        دل ترا در کوی اهل دل کشد

        تن تو را در حبس آب گل کشد

        هین غذای دل بده از هم دلی

        رو بجوی اقبال را از مقبلی

        آب گل خواهد در دریا رود

        گل گرفت پای آب را می کشد

        گر رهاند پای خود را از دست گل

        گل بماند خشک و او شد مستقل

        آب ما محبوس گل مندست هین

        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

        بس می گوید شیرین از حال ما

        کی شود ما از گل برمانیم جان

        سوی در یا رقس کنان چون موجها

        ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

        چو در وجود ما می گردد تا به کشت
        و از فریدون مشیری

        هر که گرش را بیندازد به خاک

        رقته رفته می شود انسان پاک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
        درود مهرآفرین و سپاس از این سوغات گرانبها خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۵
        سلام و درودها استاد ادیب بزرگوار
        سروده ای زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
        درود و سپاس گرانمهر خندانک
        ارسال پاسخ
        حمید مرادی
        دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۳:۰۲
        درود. زیباست اما اگر موزون تر بود زیباتر هم میشد
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱
        درود و سپاس مهرآفرین خندانک
        و اما اگر..
        اما اگر..
        اگر..
        ارسال پاسخ
        شادان شهرو
        دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۳:۲۴
        حالا که اینهمه شعر از تنم رفته
        دارم راه می روم
        و درست یادم نیست
        دست هایت که گفتی ویار بافتن دارند
        از ستون فقراتِ سیب روییده بودند یا انار؟

        درود خانم محمدی ارجمند
        لب مریزاد مهربانو
        نبض قلب و قلم ات همواره در تپش خندانک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵
        درود و سپاس ها گرانمهر خندانک
        حضورتان خوشبختی ست در صفحه ی این شاگرد..
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۳:۳۳
        سلام بانو محمدی راد

        زیبا و لطیف سرودید
        احسنت

        برقرار کامیابی باشید
        خندانک خندانک خندانک
        مهتاب محمدی راد
        مهتاب محمدی راد
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵
        درود و سپاس ها مهرآفرین خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۹
        صد سلام و آفرین بر شما خانم مهتاب محمدی راد. من چهار شعر شما را خواندم و برای هرچهار تای آن ها اینجا نظر می دهم. اگر درست فهمیده باشم، عمیقا باور دارم که شما آن شاعری نیستی که از دلشورۀ باران پنجره را خیس سازی. من حزن و اندوه خوابیده در شعر شما را بسیار جدی می گیرم، و در برابر هنر شما چه با صوت ، چه با لحن و چه با کلمات و عبارات سر تعظیم فرود می آورم.
        مهتاب محمدی راد
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۳۱
        سلام و سپاس و سپاس و سپاس..
        احترام شایسته ی خوانندگان خوبی چون شماست که به دقت میخوانید و به مهر مینگارید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3