سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        درد های عمیق بیپایان

        شعری از

        محمد عرب

        از دفتر غزل ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۵۷ شماره ثبت ۱۰۴۶۵۶
          بازدید : ۵۵۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        حالم اینجا شبیه طوفان است، 
                      سهم چشمان هر دومان، باران 
         
        آخرین حرف ساده ی ذهنم، 
                       بی تو دنیای کوچکم ، ویران 
         
        نیمه شب را قدم زدم تا صبح،
                        شاید این غصه را کنم پنهان 
         
        یوسف از چاه خود بیا بیرون، 
                         تا زلیخا نمرده در زندان 
         
        آدم آن لحظه ای که عاشق شد
                            افترا زد به ساحت شیطان 
         
        رفته ای ، بعد رفتنت هر روز
                          من به جای تو می دهم تاوان 
         
        آخرش میکشد مرا روزی
                          درد های عمیق بی پایان
         
        شعر از محمد عرب  (فراسو) 
        1396/08/20
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۵۴
        درود بر شما برادر ارجمندم
        دل تان بی غم
        عمرتان باعزت . زیبا سرودید خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۰۹
        درود بزرگوار.
        شعرتان زیبا بود.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۳۲
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیبا بود
        پر احساس خندانک
        محمد جواد عطاالهی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۰۱
        سلام جناب عرب
        بسیار زیبا سرودید
        خندانک خندانک
        خندانک
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۴۵

        ☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۴۳
        سلام ها جناب عرب دلنوشته زیبایی بود
        درودتان باد
        خندانک خندانک
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۴۵

        ☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷
        درود جناب عرب
        بسیار زیبا
        قلمتان سبز
        خندانک خندانک خندانک
        بهروز ابراهیمیان
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۴:۰۳
        درود برشما .بسیارزیباست
        پاینده باشید خندانک خندانک
        محمد فاضلی نژاد
        شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۲۲:۴۶
        درود جناب عرب
        غزل نابی بود
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3